۱۵-۰۷-۹۵، ۰۴:۵۸ ب.ظ
پاسخ هاى دندان شكن حضرت مسلم (علیهالسلام)
حضرت مسلم بن عقیل(علیهالسلام) نماینده امام حسین(علیهالسلام)، شهید آغازگر نهضت كربلا، هنگامى كه پس از یك جنگ بى نظیر با دشمنان، و هلاك كردن دهها نفر، اسیر شد، او را در حالى كه از هر سوى بدنش بر اثر زخمهاى جنگ، خون مىجوشید، نزد ابن زیاد، دژخیم خون خوار عراق آوردند؛ مسلم با كمال بى اعتنایى، بر ابن زیاد كه بر مسند غرور تكیه زده بود، وارد شد، یكى از نگهبانان به مسلم (علیهالسلام) گفت: به امیر (ابن زیاد) سلام كن.
مسلم(علیهالسلام) به او رو كرد و فرمود: «إسكت ویحك، والله ما هو لى بإمیر؛
ساكت باش، واى بر تو، سوگند به خدا او رئیس و فرماندار من نیست.»
و مطابق روایت دیگر، مسلم(علیهالسلام) گفت: «السلام على من اتبع الهدى؛ سلام بر كسى كه راه هدایت را پیروى كند.» ابن زیاد پوزخند زد، یكى از نگهبانان به مسلم(علیهالسلام) گفت: آیا نمىنگرى كه امیر مىخندد، چرا به عنوان امیر بر او سلام نمىكنى؟
مسلم(علیهالسلام) در پاسخ گفت: «سوگند به خدا امیر من حسین(علیهالسلام) است،
آن كس به ابن زیاد به عنوان امیر سلام مىكند كه از مرگ مىترسد،
من ترسى از مرگ ندارم.»
ابن زیاد پس از هتاكیهاى شرمآور، مسلم(علیهالسلام) را اختلاف انداز و فتنهانگیز خواند، مسلم (علیهالسلام) با كمال قاطعیت به او پاسخ داد:
«اى پسر زیاد! وحدت مسلمانان را معاویه و پسرش یزید، درهم شكستند، فتنه و آشوب را تو و پدرت زیاد بن عبید ـ برده طایفه بنى علاج از طایفه ثقیف ـ برپا نمودید، نه من.»
سرانجام مسلم(علیهالسلام) در برابر تهدیدهاى شدید ابن زیاد گفت: «إرجو إن یرزقنى الله الشهاده على یدى شر بریته؛ امیدوارم خداوند مقام شهادت را به دست بدترین خلقش (كه تو باشى) نصیب من گرداند.» و سرانجام به این آرزو رسید.
[highlight=#ffffff]
[/highlight]
[/highlight]