ایران رمان

نسخه‌ی کامل: داستان با سه کلمه (سری جدید )
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
لطفا داستان با 3 کلمه شروع میشه و نفر بعدی که میخواد پست بده متن پست قبل رو کپی می کنه و خودش با 3 کلمه ادامه میده و به همین صورت ادامه پیدا میکنه تا یه پایانی براش بذاریم .
مثلا من شروع می کنم :
امروزم مثل همیشه
نفر بعد که پست میده اینطور ادامه میده :
امروزم مثل همیشه کلاسم تموم شدو

و به همین صورت پیش میره .
♦حتما توی پست کل داستان رو قرار بدید و کلمات خودتون رو هم پر رنگ (Bold) کنید .
♦اگه هم 4 یا 5 کلمه هم شد اشکال نداره ، اما بیشتر نشه .
♦اگه 2 نفر هم همزمان پست بدند ، پستی که زودتر ارسال شده باقی می مونه و بعدی پاک میشه .
♦لطفا داستان رو به جاهای باریک نکشونید و حرفهای سیاسی و ... توش نزنید .
♦یک کاربر هم نمی تونه پشت سر هم پست بده. اسپم هم ندید.
توی پست بعد خودم شروع می کنم.
مرسی

♦دوستان لطفا از کارکترهای اضافی مثل ... استفاده نکنید .
لطفا کلماتی که خودتون مینویسید رو پر رنگ کنید ، یعنی از پست قبل کپی بگیری و 3 کلمه تون رو بنویسید و سلکت آل کنید و روی B کلیک کنید تا همه ی داستان بولد بشه و یک بار دیگه روی B بزنید تا تمام نوشته از حالت بولد خارج بشه و بعدش 3 کلمه ی خودتون رو های لایت کنید روی B کلیک کنید تا فقط اون 3 کلمه ی شما بولد بشه .
♦هر پست اشتباه اگه همون موقع ویرایش نشه سریع حذف می شه .
♦ازشکلک استفاده نکنید.
♦حتما جمله یا حرف نفر قبلی رو کامل کنید و ازش رد نشید. mara
متن آغازین TongueTongue


امروز روز خیلی خاصی بود
امروز روز خيلى خاصى بود.
براى ديدنش ذوق داشتم !
امروز روز خيلى خاصى بود. براى ديدنش ذوق داشتم ! ولی خاص بودنِ امروز
امروز روز خيلى خاصى بود. براى ديدنش ذوق داشتم ! ولی خاص بودنِ امروز یک دلیل دیگر هم داشت



امروز روز خيلى خاصى بود. براى ديدنش ذوق داشتم ! ولی خاص بودنِ امروز یک دلیل دیگر هم داشت ، دلیلی که فهمیدنش اون روهم ذوق زده میکرد
امروز روز خيلى خاصى بود. براى ديدنش ذوق داشتم ! ولی خاص بودنِ امروز یک دلیل دیگر هم داشت ، دلیلی که فهمیدنش اون روهم ذوق زده میکرد. آخه قرار بود
امروز روز خيلى خاصى بود. براى ديدنش ذوق داشتم ! ولی خاص بودنِ امروز یک دلیل دیگر هم داشت ، دلیلی که فهمیدنش اون روهم ذوق زده میکرد. آخه قرار بود
من اولین نفری باشم که
امروز روز خيلى خاصى بود. براى ديدنش ذوق داشتم ! ولی خاص بودنِ امروز یک دلیل دیگر هم داشت ، دلیلی که فهمیدنش اون روهم ذوق زده میکرد. آخه قرار بود
من اولین نفری باشم که روی سِن بروم
امروز روز خيلى خاصى بود. براى ديدنش ذوق داشتم ! ولی خاص بودنِ امروز یک دلیل دیگر هم داشت ، دلیلی که فهمیدنش اون روهم ذوق زده میکرد. آخه قرار بود
من اولین نفری باشم که روی سِن بروم و آن خبر مهم را به همه اعلام کنم
صفحات: 1 2 3