ایران رمان

نسخه‌ی کامل: سخت ترين مجازات
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
گويند در روزگار ساسانى برجسته وزيرى بود به نام بزرگمهر كه بعدها اشتباهاً با اعراب ولفظ عرب خواندندبوزرجمهريا بُزرجمهر.
ارى اين بزرگمهر كه از خوب روزگار،مرد برجسته وشريفى بود نتوانست چندان با دل شاه راه ايد واز وزارت كناره گرفت.
خودمونى بگم استعفاداد!
شاه دستور داد تا براى ادب كردن ،وى را در چاهى بينداختندكه تاريك بود وتنگ.اما بزرگمهر انرا بر قصر شاهنشاه ترجيح داد.هرچه شاه قول ثروت ومكنت داد (همون منت كشى خودمون)بزرگمهر نپذيرفت.
مرد زيركى شاه را اگاه كرد كه چگونه وزير را به راه اورد.
شاهنشاه به روش مرد زيرك ،پيرمرد ابلهى را كنار بزرگمهر قرار داد.
ان پير ابله با سخنان مسخره وابلهانه كارى را كه قدرت شاه در ٢٠يا ٣٠روز نتوانست بكند در نيم روزى انجام داد.
بزرگمهر بينوا فرياد كشيدكه هر چه شاه دستور دهد ولباس وزارت را بار ديگر برتن كرد.
كه هم نشينى با ابله براى مرد دانا بدترين شكنجه است.
اميدوارم از زبان توصيفى اين داستان واقعى وتاريخى خوشتان امده باشد.