ایران رمان

فتوشاپه
قابلمه ى كنارى هم تميز بود هم كج وكوله نبود.

(۰۸-۱۲-۹۵، ۱۰:۳۸ ب.ظ)دخترعلى نوشته: [ -> ]فتوشاپه
قابلمه ى كنارى هم تميز بود هم كج وكوله نبود.

باور کن.

اولش فکر کردم رو آسفالته

اشتبا نوشتی اینجا آشغالدونیه نه خوابگاه
اون پاها ی روپتو چی میگن

خدا مرگم بده. اينا چه جورى اينجا زنده موندن.خخخ

فکر کنم ميکروب رفيق فاب پسراست.خخخ.

واای دده اینااا چه طوووری الان رو اینهمه کثیفی نشستن چههههههههه قدرررررر کثیفه واای

(۰۹-۰۱-۹۶، ۱۲:۲۶ ب.ظ)غزل80 نوشته: [ -> ]واای دده اینااا چه طوووری الان رو اینهمه کثیفی نشستن چههههههههه قدرررررر کثیفه واای

خونسرديتو حفظ کن عزيزم.
اينا جاى تميز نمى تونن دوام بيارن.خخخ