ایران رمان

نسخه‌ی کامل: جالبترين سوتى يا خرابكارى سال گذشته.
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
سلام xcvk
هدف از اين تاپيك اشنايى با سوتى ديگران و اميدوار شدن به خودمونهasna
لطفاً از توهين،تمسخر ديگران خوددارى كنيدHuh
fvفقط مى خوايم ساعتى به دور از مشكلات سفت و سخت دنياى واقعى ،كمى سرگرم باشيم.
اول خودم.
خيلى مواظب حركات و حرفام هستم كه مشكلى پيش نياد يا خرابكارى نكنم.
چن روز پيش مشغول نوشتن زندگى نامه ى شهيد بودم و تو حال و هواى اونها.
با كاربرى گفتمان مى كردم،شغلش رو پرسيدم.نوشت ازاده
به خودم گفتم چه جالب مطلب جمع كنم براى داستان يا موضوعى جديد.قبلااز چن تا ازاده مطلب داشتم.
شروع كردم از وضعيت و اسارت و…پرسيدن.
اون بنده ى خدا هم جوابايى مى داد كه فكر مى كردم چرا ربطى به ازاده نداره؟
يعنى گفتگومون كمى پرت بود.يمرتبه شروع به خوندن مجددكردم…واى twol
عجب اشتباهى .
بنده خدا منظورش شغل ازاد بود asna
ه اخر كلمه ،منو پرت كرده بود،نمى دونستم بخندم،عذرخواهى كنم يا خجالت بكشم.
فكر كنم هر سه كارو انجام دادم:-2-42-:
سوتی ندادم.. فقط یک کار غلط کردم ک باعث صلب اعتماد ی نفر شد..zaps
و جلو معاونمون خانم حکیمی داد زدم این معاونه خانم حکیمی به درد نمیخوره.. برو پیش خانم میرحسینی کارتو را میندازه..

توپ بدمین تونو انداختم رو شیب سالن ورزش و دونمره کم شد ازم..
تو مسابقه روخوانی کل گروهو ب فنا دادم..
دستبند دوستمو که تو جیبم بود انداختم سطل اشغال..
زنگ ناهار اشتباهی از رو ظرف غذای دوستم رد شدم..
سر زبان اومدم تلفظ جورابو که به انگیلیسی میشه ساکس بگم.. سوتی خیلی بدی دادم...روم نمیشه تو چشم معلمون نگاه کنم..
زنگ علوم ک خورد ; رفتم پیش معلمم .. با چن تا از دوستام.. میخواستم ته سرنگو بگم که اسمش هست پیسون..اسمشو نمیدونستم گفتم پستون.. ک خود معلممون کلی بهم خندید..
بعد.. دیگه ..حلقه خاله تازه عروسمو انداختم لای مبل ..هنوزم در نیمدع..
به ی بنده خدایی به جا پسر داییم پی ام دادم و باورم نمیشد پسر داییم نیستasna