ایران رمان

نسخه‌ی کامل: نقد و بررسی اشعار شخصی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
(۰۲-۰۲-۹۶، ۰۱:۰۴ ب.ظ)*صنم* نوشته: [ -> ]ديگر دلم هواى تو را در سر ندارد
چنديست گرفته است و هواى گريه دارد
ديگر هواى دلم نفسهاى تو نيست
چنديست هواى دلم ابرى ابريست
سلام.
اول اینکه مصرع اول با طوفانی ازمحاسن شعری شروع میشه،اما پایداری نداره.چون مصرع دوم قافیه و وزن رو رعایت نمیکنه.تک بیتی ها با خصوصیت کوتاه بودن،بستر مناسبی برای موضوعاتی از قبیل درد و دل وگله و شکایت هستن اما نباید از ظرفیت های قالب های دیگه مثل رباعی غفلت کرد.مثلا میشه شعر شما رو به صورت رباعی اینطور گفت:
دیگر دلم از هوای تو آزاد است
اما نفسم بدون تو غمباد است
در بوم دلم چهره ی تو نیست که نیست
هر یاد تو از وجود من بر باد است
یا اگه تک بیتی رو دوست دارید ،می تونید اینو در نظر بگیرید:
دیگر دلم از هوای تو بارانی ست
باران که چه عرض کنم،دگر طوفانی ست.
ممنون از حمایتتون
امید.ج dateline='[url=tel:1492830807' نوشته: [ -> ]1492830807[/url]']
چشمانت،رنگ بهشت را نخواهند دید
زمانیکه با نگاهت،نه فقط من
بلکه یک نسل تفکر را
به قتل رساندی
(امید جمشیدی)


رنگ بهشت دور ز نگاه تو باد
وقتى با تير نگاهت ،نه يك تن
كه نسلى از تفكر را
به قتل رساندى به اسانى
ویران تر تز آنم که تو ویران ترینم میکنی
گیسو چو افشان میکنی،خلد برینم میکنی
آسایشم بر هم زنی،آرامشم آتش زنی
باز آمدم در کوی تو ،که بهترینم میکنی
(نیازمند به نقد)
روزگاریست در این خانه ی دور از همه جا
خاطراتی است که هر روز ورق میزنمش




ممنون بابت این تاپیک امیدوارم که ایراد اشعارم رو به کمک شما دوستان عزیز بر طرف کنم.mara
امید.ج dateline='[url=tel:1492863935' نوشته: [ -> ]1492863935[/url]']
ویران تر تز آنم که تو ویران ترینم میکنی
گیسو چو افشان میکنی،خلد برینم میکنی
آسایشم بر هم زنی،آرامشم آتش زنی
باز آمدم در کوی تو ،که بهترینم میکنی
(نیازمند به نقد)
از نظر مفهوم كمى لنگ مى زند
يا ارامش و خلد بهشت است يا برهم زدن ارامش .
ويران تر، صفت ترين است ،حالا بهتر نيست:ويران تر از انم كه تو بازهم ويرانتر كنى
(۰۲-۰۲-۹۶، ۰۶:۳۸ ب.ظ)دخترعلی نوشته: [ -> ]
امید.ج dateline='[url=tel:1492863935' نوشته: [ -> ]1492863935[/url]']
ویران تر تز آنم که تو ویران ترینم میکنی
گیسو چو افشان میکنی،خلد برینم میکنی
آسایشم بر هم زنی،آرامشم آتش زنی
باز آمدم در کوی تو ،که بهترینم میکنی
(نیازمند به نقد)
از نظر مفهوم كمى لنگ مى زند
يا ارامش و خلد بهشت است يا برهم زدن ارامش .
ويران تر، صفت ترين است ،حالا بهتر نيست:ويران تر از انم كه تو بازهم ويرانتر كنى
ممنون بابت نقد.
منظورم از ویرانی،قسمت عرفانه و عاشقانه ی اون بود که عاشق خودش رو خراب میکنه تا دوباره در معشوق ساخته بشه.در واقع منظورم وجه خراباتی اون بود.بیشتر تحت تاثیر این بیت بودم که:
در بلا هم میچشم لذات او
مات اویم،مات اویم،مات او
(۰۲-۰۲-۹۶، ۰۵:۱۷ ب.ظ)ستاره ی احساس نوشته: [ -> ]روزگاریست در این خانه ی دور از همه جا
خاطراتی است که هر روز ورق میزنمش




ممنون بابت این تاپیک امیدوارم که ایراد اشعارم رو به کمک شما دوستان عزیز بر طرف کنم.mara

سلام.مصرع اول رو خیلی خوب گفتید.یعنی الان میتونم بگم برای من منبع الهام شده.وزن و آهنگ معنایی مصرع کاملا درسته.اما مصرع دوم کمی نامربوط به نظر میرسه.توی مصرع اول توصیفی از یک گذران عمر بیهوده به خواننده داده میشه اما توی مصرع دوم از خاطره شدن چیزی حرف به میون اومده.اگه منظئر از اون چیز ،اون روزگار به عبث گذشته هست،بهتر بود مصرع اول رو به عنوان یک مصرع مستقل در نظر میگرفتید.مثلا چیزی قریب به این مضمون که،آن روز هایی رو که در آن خانه ی پرت و ناکجا،سپری کردم برام تبدیل به خاطره شده.ایراد دیگه اینه که لز نظر واج آرایی کمی ثقیل تلفظ میشه و در هجا بندی وزن،ایرادات ریزی نمایان میشه.میشد اینطور گفت که:
روزگاری که در آن خانه ی گمگشته گذشت
خاطراتی شده،هر روز ورق میزنمش
باز هم ممنون.راستی قالب های دیگه رو هم که زیاد سخت نیستن،مثل رباعی،امتحان کنید و کم کم برای سرودن غزل قدم بردارید.
(۰۲-۰۲-۹۶، ۰۷:۵۵ ب.ظ)امید.ج نوشته: [ -> ]
(۰۲-۰۲-۹۶، ۰۵:۱۷ ب.ظ)ستاره ی احساس نوشته: [ -> ]روزگاریست در این خانه ی دور از همه جا
خاطراتی است که هر روز ورق میزنمش




ممنون بابت این تاپیک امیدوارم که ایراد اشعارم رو به کمک شما دوستان عزیز بر طرف کنم.mara

سلام.مصرع اول رو خیلی خوب گفتید.یعنی الان میتونم بگم برای من منبع الهام شده.وزن و آهنگ معنایی مصرع کاملا درسته.اما مصرع دوم کمی نامربوط به نظر میرسه.توی مصرع اول توصیفی از یک گذران عمر بیهوده به خواننده داده میشه اما توی مصرع دوم از خاطره شدن چیزی حرف به میون اومده.اگه منظئر از اون چیز ،اون روزگار به عبث گذشته هست،بهتر بود مصرع اول رو به عنوان یک مصرع مـ ـستقل در نظر میگرفتید.مثلا چیزی قریب به این مضمون که،آن روز هایی رو که در آن خانه ی پرت و ناکجا،سپری کردم برام تبدیل به خاطره شده.ایراد دیگه اینه که لز نظر واج آرایی کمی ثقیل تلفظ میشه و در هجا بندی وزن،ایرادات ریزی نمایان میشه.میشد اینطور گفت که:
روزگاری که در آن خانه ی گمگشته گذشت
خاطراتی شده،هر روز ورق میزنمش
باز هم ممنون.راستی قالب های دیگه رو هم که زیاد سخت نیستن،مثل رباعی،امتحان کنید و کم کم برای سرودن غزل قدم بردارید.
ممنون از نقد سازنده ی شما.mara
دلم پر از هواى يار
چشم پراز نگاه يار
دستم به سمت او ولى
نمى رود به سوى يار
(۰۴-۰۲-۹۶، ۱۰:۵۵ ق.ظ)دخترعلی نوشته: [ -> ]دلم پر از هواى يار
چشم پراز نگاه يار
دستم به سمت او ولى
نمى رود به سوى يار

سلام.مفهوم خیلی خوبی داره.احساس شعری رو منتقل میکنه اما بازهم ایرادات قبلی درش هست.ایراداتی مثل قافیه،وزن و آهنگ درونی شعر.البته این مشکلات با کمی تفکر بیشتر رو ابیات،حل شدنی هستن.یه راهکار خوب هست و اون اینه که،از ناگهانی نویسی پرهیز کنین.درسته خیلی از اشعار تراوش ناکهانی در مخیله ی شاعر دارن،اما اشعار خوب ناگهانی نوشته نمیشن.

با توجه به اینکه شما توانایی خوبی در ابلاغ مفاهیم به خواننده دارید،پیشنهاد میکنم سبک های دیگه شعری مثل موج نو یا سپید رو امتحان کنین.
صفحات: 1 2 3