ببین
تو این داستان سعی کردم تمام چیزهایی که دلم می خواست بقیه با خوندنش یاد بگیرن رو نوشتم.
چون به نظرم این رمان مخاطب جذب خواهد کرد...!
پایانشم تلخه
خیلی تلخ...
(۳۰-۰۶-۹۶، ۱۲:۲۵ ق.ظ)alirezaa_shah نوشته: [ -> ]ببین
تو این داستان سعی کردم تمام چیزهایی که دلم می خواست بقیه با خوندنش یاد بگیرن رو نوشتم.
چون به نظرم این رمان مخاطب جذب خواهد کرد...!
پایانشم تلخه
خیلی تلخ...
آره جالبه...تلخی زندگی اونا باعث میشه آدم قدرزندگیشوبیشتربدونه وبعضیاروبهتردرک کنه
واینکه مثل بعضی ازرمانا زیادی فانتزی نیس خوبه
این بیچاره که کل زندگیش تلخیه....
(۳۰-۰۶-۹۶، ۱۲:۲۵ ق.ظ)alirezaa_shah نوشته: [ -> ] (۳۰-۰۶-۹۶، ۱۲:۲۴ ق.ظ)دختربهار نوشته: [ -> ] (۳۰-۰۶-۹۶، ۱۲:۲۰ ق.ظ)alirezaa_shah نوشته: [ -> ]حالا جاهای خوبش مونده
آخرش بهم نرسن خیلی خوب میشه
ادامشوزودتربزاردیگهههه
اتفاقا نمیرسن بهم
چششم
میذارم
نمیرسن.....این شکلکه چیه؟
آفنرررر
(۳۰-۰۶-۹۶، ۱۲:۳۱ ق.ظ)دختربهار نوشته: [ -> ] (۳۰-۰۶-۹۶، ۱۲:۲۵ ق.ظ)alirezaa_shah نوشته: [ -> ]ببین
تو این داستان سعی کردم تمام چیزهایی که دلم می خواست بقیه با خوندنش یاد بگیرن رو نوشتم.
چون به نظرم این رمان مخاطب جذب خواهد کرد...!
پایانشم تلخه
خیلی تلخ...
آره جالبه...تلخی زندگی اونا باعث میشه آدم قدرزندگیشوبیشتربدونه وبعضیاروبهتردرک کنه
واینکه مثل بعضی ازرمانا زیادی فانتزی نیس خوبه
این بیچاره که کل زندگیش تلخیه....
آره به خدا. آرشا خیلی بیچارس.
از اون بیچاره تر نازنینه:(
فقط دعا کن بتونم و خدا تواناییش و قدرتش رو بده تا بتونم ادامش بدم
هووم...اره نازنین...هییییی
(۳۰-۰۶-۹۶، ۱۲:۳۶ ق.ظ)alirezaa_shah نوشته: [ -> ]فقط دعا کن بتونم و خدا تواناییش و قدرتش رو بده تا بتونم ادامش بدم
ایشالله همینجوری خوب ادامه میدی........