ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دعا!!!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.

زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.

زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».

آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»
چه اسیابان باهوش و وظیفه شناسی

زاهد یا دروغ گو
دروغگوى زاهد نما زياد داريم.چيز تازه اى نيستTongue