ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دعوای دو مادر
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
زمان خلیفه دوم بود. دو زن، ادعای مادری یک پسربچه را داشتند. تمام شیوه‌های اثبات دعوا، اعم از سوگند و تهدید و نصیحت را به‌کار برده بودند و به نتیجه نرسیدند. خلیفه وقت، درمانده و ناتوان، آن‌ها را نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرستاد. امام (ع)، نه سوگند داد و نه تهدید کرد و نه فشار آورد، بلکه عالمانه و روان‌شناسانه فرمود: حال که هر دو بر ادعای خود ثابتید و شاهد و بینه دارید و دست از دعوا برنمی‌دارید، من این کودک را با شمشیر دو نیم‌ کرده و در میان شما می‌کنم.ناگهان مادر واقعی کودک، فریاد برآورد: یا على! من از حق خود گذشتم؛ کودکم سالم باشد، هرچند در دست دیگران.امام علیه‌السلام فرمودند: کودکت را بردار و برو، مادر واقعى کودک تو هستی! که اگر فرزند آن زن بود، دلش مى‌سوخت و حاضر نمى‌شد تا به بچه صدمه‌اى وارد شود.این‌جا بود که خلیفه دوم اعتراف کرد: «اگر على نبود عمر هلاک شده بود.»
اين ماجرا رو من 10 مدل شنيدمdfgh
تو کارتون ايکيوسان هم يه قسمتش اين موضوع بودxcvl