ایران رمان

نسخه‌ی کامل: تا حالا به لحظه تحویل بهار 1450 فکر کردید!!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
سال 1450 شمسی!!!

تا حالا به لحظه تحویل بهار 1450 فکر کردید!!

همه بلند میشن روی همدیگر رو می بوسن ، شادی می کنن و اون وسط یک مهربون از جمع جدا میشه و با یک دستش قاب عکسی را می بوسه و روش دست می کشه و میگه روحت شاد مامان بزرگ روحت شاد پدر بزرگ !

میدونید اون عکس کیه ؟

اون عکس منو شماست ! تبدیل شدیم به یک خاطره خوش اگر خیلی خوش شانس باشیم.

اره این واقعیت روزگار من و شماست . 50 سال دیگر فقط یک خاطره ایم تو یک قاب عکس خاک گرفته ، همین واقعا همین.

چرا حرص چرا دلشکوندن ، چرا تظاهر چرا چاپلوسی و دروغ ... بیاید مهربون باشیم ، شاد باشیم ، به دوستامون بیشتر برسیم ، کینه هارو دور بریزیم ، همین الان دلی بدست بیاوریم،

اون هر سالی چه بخواهیم چه نخواهیم میرسه ، پس بهتره خاطره ای خوش باشیم.
نهههه من اونموقع زنده م‌همش ۷۵ سالمه xcvb
یعنی من 69سال عمر میکنم؟نوه ام دارم؟
عجببببببببببببببببببب