ایران رمان

نسخه‌ی کامل: نیایش خواجه_عبدالله_انصاری
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
#نیایش

ای کریمی که بخشندة عطایی،
و ای حکیمی که پوشنده خطایی،
و ای صمدی که از ادراک ما جدایی،
و ای احدی که در ذات و صفات بی‌همتایی،
و ای قادری که خدایی را سزایی،
و ای خالقی که گمراهان را راهنمایی؛
جان ما را صفای خود ده،
و دل ما را هوای خود ده،
و چشم ما را ضیای خود ده،
و ما را از فضل و کرم خود آن ده، که آن به.
این بنده چه داند که چه می‌باید جُست؟
داننده تویی هر آنچه دانی، آن ده!

#خواجه_عبدالله_انصاری
الهی!
الهی نور تو چراغ معرفت بیفروخت
دل من افزونی است.
گواهی تو ترجمانی من بکردند ندای من افزونی است.
قرب تو چـراغ وجد بیفروخت.
همت من افزونی است.
بود تو کار من راست کـــرد بود من افزونی است
مناجات
الهی!
از بود خود چه دیدم مگر بلا و عنا؟واز بود تــــو همـــه عطاست و وفا!
به بر پیدا!و بکرم هویدا.
نا کرده گیر کرد رهی.
و آن کـــن که از تو سزا.