ایران رمان

استاد رو به دانشجوهاش گفت:بچه ها کسی الان خدا رو میبینه؟
دانشجوها جواب دادن :نه
استاد:کسی صدای خدا رو میشنوه؟
دانشجوها:نه
استاد:کسی خدا رو الان لمس میکنه؟
دانشجوها :نه
استاد:پس نتیجه میگیریم خدا وجود نداره!
یکی از دانشجوها از با اجازه از استاد رفت جلوی کلاس و خطاب به همکلاسیاش گفت:بچه ها کسی مغز استادو میبینه؟
دانشجوها:نه
-کسی صدای مغز استاد رو میشنوه؟
دانشجوها:نه
-کسی مغز استاد رو میتونه لمس کنه؟
دانشجوها:نه
دانشجو:پس نتیجه میگیریم استاد مغز نداره .a

اخرش بود....

یعنی من کشته مردیه ی این جور دانشجویام .a

دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود. استاد پرسید
آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟ کسی پاسخ نداد.
استاد دوباره پرسیدآیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟ دوباره کسی پاسخ نداد.
استاد برای سومین بار پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟
برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با قاطعیت گفتبا این وصف خدا وجود ندارد.
دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت.
دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش پرسید:
آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟ همه سکوت کردند.
آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟ همچنان کسی چیزی نگفت.
آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟
وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد..

ایول دمت گرمممممممممممممممممم
خوب گذاشتی تو کاسش

عجب حرفی زده دانشجوئه افرین

جواب نبود که جواب دندون شکن از اون خوب هاش بود دستش دردنکنه

افرین به دانشجوئه

خخخخخخخخ خيلي باحال بود