ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته های من|دهقانی کاربر انجمن ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
نام دلنوشته: میتونی

تو می تونی زمزمه های قلبمو بشنوی؟
یا می تونی رد پای عشقم و کمرنگ کنی؟
تو می تونی نقش و نگار حسمو لمس کنی؟
یا می تونی جدار این علاقه رو رد کنی؟
تو می تونی قلبت و نرم تر کنی؟
یا می تونی شتاب این خواستنم و کم کنی؟
تو می تونی خود خواهی تو کم کنی؟
یا می تونی عبور این نفس رو راحت کنی؟
تو می تونی تونستن و صرف کنی؟
یا می تونی عاشقی و علاقه رو بَر کنی؟
نام دلنوشته: حس تنهایی
بوی نم می دهد این حس تنهایی من!
گل با رون زده را تقصیر چیست؟
بوی غم ها که شبا روزی نیست!
حرف عمر است و دلی باقی نیست!
به تماشای دلم می شینم
این چه تلخ است و مرا مرهم نیست!
دل من شاخه گلی از بوته است.
چیدن و له شدنش جایز نیست!
صفحات: 1 2