ایران رمان

نسخه‌ی کامل: «سوپ بوقلمون» با چاشنی سیاست
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
روزنامه اصولگرای جوان به قلم ايزد مهرآفرين نوشت: اگر اشارات سياسي و جنسي از نمايش يك ساعت و اندي «سوپ بوقلمون» حذف شود، شايد براي خيلي‌ها، نشستن تا پايان نمايش «سوپ بوقلمون» هم كسل‌كننده باشد. كما اينكه با همين وضعيت هم تماشا تا پايان براي بعضي‌ها خوشايند نبود و ترك سالن را به تماشاي آن ترجيح دادند.
 
«سوپ بوقلمون» كاري از يك گروه نمايش از شمال كشور است كه در جشنواره تئاتر فجر حضور پيدا كرده‌است. نمايشي با پنج بازيگر كه مثل خيلي از تئاترهاي طعنه و كنايه‌دار سياسي در بستر جغرافيايي، غير از ايران مي‌گذرد؛ دليل اين كار شايد به اطمينان از اجازه اجرا پيدا كردن باز گردد. بر همين مبناست كه «سوپ بوقلمون» داستان خود را بر بستر نظام سياسي شوروي استاليني روايت مي‌كند.
 
مردم عليه دستگاه حاكم سر به اعتراض برداشته‌اند و شاكي هستند. در مواجهه با چنين وضعيتي، رئيس اداره امنيت قصد از بين بردن اطلاعات محرمانه را دارد تا به تعبير خودش اين اسناد به دست اغتشاشگراني نيفتد كه در اعتراض به محدود كردن آزادي‌هاي سياسي سر به اعتراض برداشته‌اند.
 
در چنين وضعيتي كه هنوز وضعيت حاكميت سياسي آينده مشخص نيست و دولت هم فرو نريخته، رئيس اداره امنيت ترجيح مي‌دهد تا مشخص شدن وضعيت نهايي، جاي خود را با سرباز زيردستش عوض كند تا بلكه از تركش‌هاي احتمالي عدم ثبات در امان بماند، او سرباز شود و سرباز زير دستش كه در آرزوي ژنرال شدن به سر مي‌برد، رئيس مي‌‎شود. سرباز، جوانكي سبك‌سر است كه بعضاً اقداماتي احمقانه هم از او سر مي‌زند.
 
اينگونه است كه اولين گرهِ نمايش بسته مي‌شود تا در ادامه، بارِ طنز ماجرا را به دوش بكشد و مخاطب را روي صندلي سالن نگاه دارد. كنش و واكنش‌هاي سرباز كه در نقش ژنرال ظاهر شده و شروع به همكاري با انقلابيون يا همان اغتشاشگران مي‌كند از يك طرف و رها كردن حيوان‌هاي باغ‌وحشي كه در طبقه بالاي امنيت مستقرند و آسايش را از سرباز و كاركنان اداره گرفته‌اند، از سوي ديگر باعث به وجود آمدن گره‌هاي طنز ماجرا مي‌شود. البته همين‌ها هم در اجرا و فرم، خوب از آب در نيامده‌اند و نمايش را در ميانه كار از ريتم مي‌اندازند و دوپينگ «سوپ بوقلمون» درست از همينجا آغاز مي‌شود، جايي كه ذهن خسته تماشاگر كسل شده از قصه ناقص و اجراهاي نسبتاً ضعيف، قرار است با دوپينگ‌ها سياسي و جنسي دوباره درگيرِ اجرا شود.
 
اشارات صريح سياسي(استفاده از شيشه نوشابه توسط رئيس دستگاه امنيت براي ترساندن طرف مقابل خود، شكنجه و آزار و اذيت متهمان، اشاره به انبارهاي زيرزميني موشكي و امثالهم) و جنسي از اينجا قرار است دوباره به مخاطب تلنگر بزند و صدالبته كه بار قصه ضعيف و اجراهاي نه چندان قوي را به دوش بكشد؛ كاركردي براي پوشاندن نقص‌ها و ضعف‌هاي نمايش.
 
در ادامه ماجرا هم همسر يا معشوقه رئيس دستگاه امنيت وارد صحنه شده و بعد از اينكه متوجه باختن قافيه مي‌شود(بازداشت شدن رئيس اداره امنيت توسط انقلابيون و همكاري سرباز با آنها و قولي كه انقلابيون به سرباز مي‌دهند مبني بر اينكه در حاكميت سياسي آينده، او رئيس اداره امنيت خواهد شد) با رئيس سابق كات كرده و به سرباز متمايل مي‌شود. با عشوه و طنازي در برابر سرباز از او مي‌خواهد كه شام آن شب را مهمان او باشد؛‌چراكه او از اول عاشق سرباز بوده است.
 
نام نمايش هم برگرفته از شامي است كه بازيگر زن به سرباز وعده پخت آن را مي‌دهد: «سوپ بوقلمون» سرباز كه از عشوه و طنازي زن جوان، حالت طبيعي خود را از دست داده است با خارج شدن زن از صحنه، روي زمين دراز كشيده و شروع به بوسيدن جاي پا و مسير او مي‌كند و حتي تا روي پله‌ها پيش رفته و آنجا ولو مي‌شود و در نهايت با اصوات عجيب و غريب، حالت لرزشي خفيف در بدن فرا مي‌گيرد. گويي دامي كه معشوقه سابق رئيس اداره امنيت براي سربازِ جوان گسترده، همانجا به بار نشسته و حتي تا مرحله تغيير و تحولات جنسي او روي پله‌ها هم پيش رفته است. با ديدن اين نمايش،‌اين سؤال به ذهن متبادر مي‌شود كه آيا حضور چنين نمايشي در جشنواره تئاتر فجر، زير سؤال بردن عنوان فجر يا حتي فضاي حرفه‌اي تئاتر نيست؟