۲۳-۱۱-۹۶، ۰۷:۴۰ ب.ظ
هفته نامه کرگدن - شروین وکیلی: امروز رواج فحش های رکیک جنسی را در میان زنان و مردان کمابیش به یک اندازه می بینیم؛ این تحولی مهم است که نشانگر جا به جا شدن خطوط قرمز در جامعه است.
کینه نکشم چو عذرخواهی/ بل جرم به عذر درگذارم
پاک است ز فحش ها زبانم/ همچون ز حرام ها اِزارم
ناید شر و مکر درشمارم/ نه دوغ دروغ در تغارم
کینه نکشم چو عذرخواهی/ بل جرم به عذر درگذارم
پاک است ز فحش ها زبانم/ همچون ز حرام ها اِزارم
ناید شر و مکر درشمارم/ نه دوغ دروغ در تغارم
«ناصرخسرو»
آنچه در زبان پارسی ناسزا، توهین یا فحش خوانده می شود، بخشی مهم و جالب توجه از فرهنگ عمومی است که اغلب همچون امری زشت و ناپسند نادیده انگاشته می شود. یعنی موقعیت مرافعه آمیزی که بستر ظهور ناسزاست به همراه رکاکتی که در ساخت زبانی فحش ها وجود دارد، باعث شده اغلب جامعه شناسان و روان شناسان آن را به مثابه پدیداری حاشیه ای و فرعی قلمداد کنند و در مقام موضوعی پژوهشی به رسمیت نشناسند. ناسزا عبارت است از یک کنش تهاجمی زبانی که در جریان آن انگاره ای زشت و تصویری خوار و فروپایه از دیگری در حضور خودش بیان می شود؛ یعنی هنگام تحلیل فحش ها باید به این نکته دقت کرد که پیش از هر چیز با یک ساخت زبانی و پس از آن با یک کنش ارتباطی سر و کار داریم.
آنچه در زبان پارسی ناسزا، توهین یا فحش خوانده می شود، بخشی مهم و جالب توجه از فرهنگ عمومی است که اغلب همچون امری زشت و ناپسند نادیده انگاشته می شود. یعنی موقعیت مرافعه آمیزی که بستر ظهور ناسزاست به همراه رکاکتی که در ساخت زبانی فحش ها وجود دارد، باعث شده اغلب جامعه شناسان و روان شناسان آن را به مثابه پدیداری حاشیه ای و فرعی قلمداد کنند و در مقام موضوعی پژوهشی به رسمیت نشناسند. ناسزا عبارت است از یک کنش تهاجمی زبانی که در جریان آن انگاره ای زشت و تصویری خوار و فروپایه از دیگری در حضور خودش بیان می شود؛ یعنی هنگام تحلیل فحش ها باید به این نکته دقت کرد که پیش از هر چیز با یک ساخت زبانی و پس از آن با یک کنش ارتباطی سر و کار داریم.
در هر ناسزا یک ترکیب زبانی معمولا رکیک و همواره ناپسند و خوار انگارانه وجود دارد که در زمینه ای اجتماعی و در جریان اندرکنش من و دیگری ابراز می شود. ناسزا و توهین از سوی دیگر با مفهوم انگاره و خودانگاره نیز ارتباط پیدا می کند؛ یعنی انگاره ای از دیگری را که به شکل اغراق آمیزی ناپسند و زشت و خوار است صورتبندی می کند و از آن جا که این تصویر را در حضور وی ابراز می دارد، شکلی از خشونت زبانی محسوب می شود. ناسزا اغلب در جمع و در شرایطی که بیش از دو نفر حضور دارند (مثل دعوای دو نفر در خیابان یا در یک مهمانی) تولید می شود اما گاه در کشمکش ها و گفت و گوهای دونفره هم (دعوای دو دوست در خلوت یا مرافعه های زناشویی) ممکن است تولید شود.
شکل خاصی از این رفتار را که در آن فرد زیر لب فحشی به دیگری می دهد اما دیگری آن را نمی شنود (مانند آنچه در زمان رانندگی از زبان رانندگان می شنویم) نمی توان ناسزاگویی واقعی دانست، چون دیگریِ آماج ناسزا آن را نمی شنود و باید به این شکل آن را نوعی پشت سرگویی یا خشونت کلامی غیرمستقیم دانست. اگر هنگام بروز این رفتار کسان دیگری حضور نداشته باشند، ناسزاگویی اغلب با صدایی آرام تر و زیرلب ابراز می شود و شکلی از گفت و گوی درونی است. ناسزاگویی مانند شعر و لطیفه امری جهانی است. در همه فرهنگ ها و همه دوران ها و همه زبان ها وجود داشته و دارد اما از سرزندگی جوک و والاتباری شعر محروم است و از این رو در عین رواج چشمگیرش، شکلی از گفتار ناپسند و ناشایست قلمداد می شود و برخلاف طنز و هجو و هزل که آمیختگی فحش با شعر یا جوک است، از نظر اخلاقی نکوهیده می شود.
این که کدام ساخت زبانی فحش تلقی شود تا حدود زیادی به بستر اجتماعی اش بستگی دارد. در برخی از فرهنگ ها که مثلا ایالات متحده نوپاتر و از نظر تاریخی تازه پا هستند، تعبیرهای جنسی و رکیک به سادگی در زبان به کار گرفته می شوند، بی آن که ناسزا محسوب شوند. در مقابل در برخی از فرهنگ های کهن از جمله ایران به کار بردن ضمیر دوم شخص مفرد (تو) به جای دوم شخص جمع (شما) گاه توهین آمیز است شکلی شدیدتر از همین الگو را در فرهنگ ژاپنی می بینیم که در آن به شکلی شگفت به کار بردن ضمیر اول شخص مفرد (من) در گفت و گوها می تواند مایه ناراحتی و احساس وهن باشد. در ایران زمین، از هزار سال پیش به این سو، واژه های فحش و ناسزا برای اشاره به این ساخت زبانی مورد استفاده قرار می گرفته اما پیش از آن بیشتر کلمه دشنام رواج داشته که امروز کاربردی ادبی پیدا کرده است.
واژه دشنام به خوبی تمام آنچه را که تا این جا گفتیم، خلاصه می کند. چون دو بخش آن یعنی دُش به معنای بد و ناسزاوار و نام به معنای برچسب و اسم، پیوند میان انگاره و زبان و خوارشماری را همزمان به خوبی بازنمایی می کند. در منابع تاریخی همه تمدن ها به فحش و ناسزاهای گوناگون اشاره شده و موقعیت هایی شرح داده شده است که در آن شخصیت های تاریخی نامدار در معرض ناسزا قرار گرفته اند یا زبان به فحش گشوده اند. پژوهش درباره این موارد و بستر اجتماعی و بافت معنایی ای که در آن فحش تولید و درک می شده است، خود می تواند موضوع تحقیقی مفصل و جذاب باشد اما کلیتی که از این منابع بر می آید آن است که فحش دادن و ناسزاگفتن در ایران زمین امری ناپسند دانسته می شده و با یکی از سجایای اخلاقی عام ایرانیان یعنی ادب در تضاد بوده است.