«اسرافیل» دومین ساخته آِیدا پناهنده، کاری است که به مانند «ناهید» زبان تصویری خوبی دارد.
برترین ها - ایمان عبدلی:
اکران: «اسرافیل» دومین ساخته آِیدا پناهنده، کاری است که به مانند «ناهید» زبان تصویری خوبی دارد. پناهنده از جمله کارگردانهای جوانی است که فیلم هایش به واقع سینم ایی است و تفاوت قاب تلویزیون و سینم ا را میداند. در «اسرافیل» با داستان بهروز مواجهیم که پس از سالها از کانادا به سواد کوه برگشته و در آن جا با ماه عشق قدیمی اش روبرو میشود.
عشق قدیمی سرباز میزند و زندگی بهروز که حالا چند ماهی هم هست وارد یک رابطه شده، دچار چالش میشود. نقش بهروز را پژمان بازغی بازی میکند با لهجهای بین گیلک و مازنی و نقش ماهی را هدیه تهرانی، که اوهم مابین تهرانی و مازنی گیر افتاده. فیلم دو فاز دارد یکی در تهران و درباره زندگی سارا نامزد بهروز که مریلا زارعی در آن نقش یک مادر روان پریش را بازی میکند، فاز دیگر در سواد کوه که گذشتهی عشاق داستان موشکافی میشود. فضا و لحن فیلم سرد و سنیگن و البته کند است کند البته نهب ه. معنای منفی! اگر با قابهای دلنواز و اگر با آثاری که کاراکترهای کم و حرف مشوش دارند َآتی هستید اسرافیل انتخاب مناسبی است. شخصا با تماشای فیلم حال خوبی پیدا کردم.
نمایش خانگی: «خفه گی» تجربه جدید فریدون جیرانی در اکران فروش فوق العادهای داشت. ترکیب غریب بازیگران فیلم شاید مخاطبان سینم ا را کنجکاو کرده بود. جالب این جاست که در اکران جشنوارهای فیلم، نظرها در دو سمت کاملا مقابل هم بود. عدهای شیفتهی فیلم شده بودند و اصلا خفهگی را بازگشت باشکوه مشرقیهای جیرانی به اکران میدانستند و عدهای دیگر فیلم را ضعیف و کم جان تلقی میکردند.
آن چه که واضح است این که «خفهگی» برای مخاطبان معمولی سینم ا خیلی توقعات را برآورده نمیکند و بیشتر باب طبع سینم ا روهای حرفهای است که ژانر میشناسند و به درامهای روانشناسانه علاقه مندند، چون برتری فیلم در مسائل فنی است نه در داستان جذاب و گیرا. معمولی ترها بیشتر فریفته داستان فیلمها میشوند، اما برتری «خفه گی» در طراحی صحنه و فضای نوآر و تم سیاه و سفید آن است. گریم نور و افکتهای تصویری همه در سطح بالایی قرار دارد همچنین بازی الناز شاکر دوست و نوید محمد زاده چیزی شبیه یک تئاتر روانشناسانهی حساب شده.
خورجین: «شهر خدا» اثر فرناندو میرلس که مبتنی بر رمانی از پائولو لینس است، که در شهر خدا بزرگ شده است، و بهشکلی از آنجا گریخته است و هشت سال صرف نگارش کتابش کرده است. فیلم روایت پاپتیهای ریودو ژانیرو است که در محلهای فقیر و در فضایی گنگستری زندگی میکنند، جایی که قانون بالکل غایب است و هر که هر چه میخواهد میکند. بهانه دیدن فیلم البته حرف و حدیثهای وبد که درباره کپی برداری هومن سیدی در «مغزهای کوچک زنگ زده» از این فیلم انجام داده است که البته کپی نیست و بیشتر شبیه وام گرفتن چند ایده است.
در هر صورت «شهر خدا» فیلمی است با مایههای بصری قوی که با شناخت درست از فضا و مکانی که روایت میکند یکی از بهترین گنسگتریهای تاریخ سینم ا است احتمالا. در ضمن خشونت فیلم کمی آزار دهنده است، این را هم در نظر داشته باشید!
کتاب: کتاب «قهرمان فروتن» نوشته ماریو بارگاس یوسا
این رمان چند روایت موازی دارد؛ داستان از مردی متمول آغاز میشود که یک شرکت تجاری کوچک دارد و ناگهان نامههایی دریافت میکند مبنی بر اینکه باید به گروهی ناشناخته باج بدهد وگرنه... از سویی دیگر داستان دو دوست را میبینیم که یکی در هشتادسالگی دلباخته زنی جوان شده و دیگری در زندگی شخصیاش هراسهایی خاص دارد. رمان مملو از ماجراست و ظرافتهای روایی یوسا در روایت تاریخ نمزده یک شهرِ پُر از گناه. نویسنده پرویی در رمان تازهاش شخصیتها و خرده شخصیتهای متعددی را کنار هم جمع کرده است؛ آدمهایی که هرکدام در درونشان چیزی غلیان میکند و در رفتارهای بیرونی سعی میکنند به دیگران لبخند بزنند و از کنار هم رد شوند. رئالیسم گزنده یوسا و احضار تاریخ هنر و فکر در رمان چنان ترکیبی ساخته که فقط کار یک نویسنده تاریخشناس است ولاغیر...