۰۷-۱۲-۹۶، ۱۲:۳۸ ق.ظ
روزنامه ایران - ترانه بنی یعقوب: «همایش شاد رایگان، افزایش ظرفیت مغز تا 10 برابر، دوپینگ مغز، قویترین روش، مطالعه سریع با درک بالا در دنیا.»، «دوره جدید روان شناسی ثروت»، «چگونه نخستین یک میلیارد تومان خود را به دست بیاورید؟»، «کارگاه ارتباط شایسته در خانواده و قرار بایسته در اجتماع.» اینها فقط برخی از سر فصلهایی است که هر کداممان در پیامکهای روزمره میبینیم. یک بار و دو بار هم نه، هر کدام شاید چند بار در روز از این پیامکها بگیریم. در فضای مجازی هم که بارها و بارها تبلیغشان را دیدهایم. ادامه همان ماجرای کتابهایی که در یک دقیقه میخواستند شما را به آدمی ثروتمند، با کلاس با حافظهای سرشار و موفق و آرام و جذاب تبدیل کنند؛ «قورباغهات را قورت بده» و «پنیرت را تقسیم کن» و... . این همه تبلیغ و درخواست برای شرکت در چنین کلاسها و کارگاههایی به کدام نیازمان پاسخ میدهد؟ نیاز به شاد بودن و خندیدن؟ چقدر شرکت در این کلاسها از سر نیاز واقعی است و چقدر از سر استیصال و درماندگی؟ چقدر برگزارکنندگان این کلاسها آموزش دیدهاند و تخصصشان واقعی است و چقدر برای کسب درآمد و ایجاد شغل؟
همایش شاد رایگان با سلطان حافظه ایران برخی از این همایشها یا به قول برگزارکنندگان همایش، طرفداران بیشتری هم دارند، مثل همانها که اسمشان همایش شاد رایگان است. آنها که گاه به اسم باشگاه خنده هم تبلیغ میشوند و وقتی عنوان رایگان هم کنارشان قرار میگیرد خیلیها را جذب میکند. در یک عصر زمستانی تصمیم میگیرم در یکی از همین همایشهای شاد شرکت کنم و ببینم واقعاً در آنها چه میگذرد. همایش در دو سانس برگزار میشود. چهار تا شش و شش تا هشت در سالنی بزرگ در یکی از میدانهای اصلی شهر. استاد را با نام سلطان حافظه ایران معرفی میکنند. راستش اول جلسه نمیفهمم، ارتباط حافظه با شادی و خنده در چیست؟ صندلیهای قرمز رنگ سالن تقریباً پر هستند و از هر گروه سنی و از زن و مرد در سالن نشستهاند و منتظرند تا زودتر استاد را ببینند. قبل از ورود به جلسه به هر کس برگهای میدهند. برگهای که در آن کلاسهای استاد معرفی شده. کلاسهایی که صد البته رایگان نیستند، خیلی زود میفهمم که این همایش در واقع پیش تبلیغی برای استاد است. کلاسها از تقویت حافظه و دوپینگ مغز هست تا تندخوانی و کلاسهای زبان، کلاسهایی که بهعلاقهمندان کمک میکنند زبان انگلیسی را با تکنیکهای خاص و با صرف مدت زمانی کوتاه یاد بگیرند. جلسه یا همایش با ویدئویی کوتاه از کسانی که قبلاً در کلاسهای استاد شرکت کردهاند و نتایج بینظیری که گرفتهاند آغاز میشود. آدمهایی که در یک مدت کوتاه زباندان شده یا توانستهاند از سد کنکور یا آزمونی بزرگ بگذرند. دختری جوان در بخشی از این ویدئو میگوید: «از وقتی این کلاسها را رفتم هم حال روحیام بهتر شد، هم شماره همه دوستانم را حفظ کردم و هم زبان یاد گرفتم.» پسر نوجوانی هم میگوید: «به ما در مدرسه فقط گفتند، درس بخوانید اما نگفتند چطور درس بخوانیم. توی این دورهها اینکه چطور درس بخوانم را فهمیدم.» خلاصه لحظه موعود میرسد و سلطان حافظه با کت قرمز مخملی وارد میشود. خلاصه حرفهایش این است که دوپینگ مغز را یاد میدهد؛ اینکه خیلیهایمان فقط از 10 درصد قوای ذهنمان استفاده میکنیم در حالی که توانمندیهای ذهن 100درصد است و بعد سعی میکند حرفهایش را عملی به جمعیت حاضر در جلسه ثابت کند. رو به جمعیت میخواهد 16 کلمه بگویند کلماتی که روی یک تخته و درون یک جدول نوشته میشود.