ایران رمان

نسخه‌ی کامل: چرا این والدین به فرزندانشان افتخار می‌کنند؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
برترین‌ها: والدین دوست دارند هر کاری از دستشان برمی آید برای فرزندانشان انجام دهند. اما گاهی بچه‌ها واقعا فرصت قدردانی و جبران محبت‌های آن‌ها را پیدا نمی‌کنند. آنچه بیشتر فرزندان هیچوقت به آن توجه نمی‌کنند این است که داشتن اخلاق، انسانیت و توجه به دیگران بهترین راه قدردانی از والدین است. دراینجا داستان‌های الهام بخشی را مشاهده می‌کنید که باعث می‌شود پدران و مادران با افتخار بگویند: «او فرزند من است.»

این پسربچه به مادرش گفت که بعضی بچه‌های کلاس ناهار ندارند. می‌توانم مقداری از غذای خودم برای آن‌ها ببرم؟ این ایده او بود و مادرش هم به او کمک کرد.

[عکس: 1603931_624.jpg]
یک کشاورز فقیر پسرش را دست تنها بزرگ کرد و به دانشگاه فرستاد. او هر چه داشت برای تحصیل فرزندش فروخت. وقتی پسر فارغ التحصیل شد گفت: پدرش بزرگترین افتخار زندگی اوست.
[عکس: 1603932_708.jpg]
این پسر اولین ماهی عمرش را توانست خودش بگیرد و به پدرش گفت برای روز پدر گرفته است.
 
[عکس: 1603933_700.jpg]
این پسر ۱۳ ساله برای سومین بار مو‌های خود را به شرکتی اهدا کرد که برای بچه‌هایی که مو ندارند کلاه گیس درست می‌کند. او شش سال است این کار را انجام می‌دهد. دو سال موهایش را بلند می‌کند و سپس اهدا می‌کند.
[عکس: 1603934_275.jpg]
پدر به پسر ۷ ساله اش ۴۰ دلار داد تا از فروشگاه هرچه دوست دارد بخرد. او اجازه داد پسرش آزادانه هر چه می‌خواهد انتخاب کند. پسرش ۳۴ دلار آن را خرید کرد و بقیه را برای مادرش گل خرید.
 
[عکس: 1603935_374.jpg]
آرزوی تولد شش سالگی این دختربچه این بود که بتواند به افراد گرسنه کمک کند. او همه این غذا‌ها را جمع کرد تا به افراد نیازمند بدهد.
[عکس: 1603936_112.jpg]
این مرد از همسرش طلاق گرفته بود و احساس افسردگی می‌کرد. یک شب به خانه برگشت و دختر ۹ ساله‌اش را در آشپزخانه دید. او سه ساعت منتظر پدرش مانده بود و گفت: پدر من مراقبت هستم.
 
[عکس: 1603937_867.jpg]
این پسربچه به مادرش گفت: «می‌توانم امروز زودتر از همیشه به ایستگاه اتوبوس بروم؟ چون پسر دیگری که آنجاست زیر باران خیس می‌شود.»
[عکس: 1603938_523.jpg]
قبل از کریسمس این پسر از پدرش خواست به او کمک کند. او پول هایش را پس انداز کرده بود و می‌خواست با آن مواد لازم برای تهیه تعداد زیادی ساندویچ را بخرد تا در روز کریسمس به افراد بی خانمان بدهد.
 
[عکس: 1603939_318.jpg]
مادر این دختر بسیار بیمار بود و نمی‌توانست در مراسم فارغ التحصیلی او شرکت کند؛ بنابراین دخترش تصمیم گرفت از این رویداد بگذرد و آن لحظات را در کنار مادرش باشد.
 
[عکس: 1603940_276.jpg]
این پسربچه دوساله فهمیده که سگش از طوفان می‌ترسد بنابراین برای او آب و پتو آورده تا آرام شود. در این عکس با سگ صحبت می‌کند و می‌گوید همه چیز درست خواهد شد.
 
[عکس: 1604040_848.jpg]