امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است امشب از جام دعا، جام نمازش، مست است عصر فردا که شود بر سر نی رقص ان است امشب از شوق شهادت به جهان میخندد عصر فردا ز غمش، جنّ و بشر گریان است بوی پیراهن یوسف همه جا میپیچد عصر فردا همهی کرب و بلا، کنعان است مرده بودیم ولی عشق تو احیامان کرد تا ابد در رگ ما، خون تو در جریاناست