۱۹-۱۱-۹۹، ۱۰:۰۷ ق.ظ
از اونجایی که حس ناامیدی رو خیلی اطرافم میبینم، گفتم این متن شاید کمی زخمهاتون رو بخیه بزنه، شاید وضعیت زندگیتون از سیاه پررنگ، به خاکستری (و شاید هم آبی آسمانی!) متمایل بشه.
ویرگول - آرش نقدی: یه لحظه دست از خوندن این متن بردارید و خوب به اطرافتون نگاه کنید. به آدمها، به صورتشون. به راه رفتنشون، رانندگی کردن و نحوه حرف زدنشون. وقتی برید یه جای شلوغ و این کار و بکنید، یه نکته رو متوجه میشین:
همه چیز بوی ناامیدی میده
نمیخوام از اون صحبتهای تکراری کنم و بگم که چیشد به این جا رسیدیم، چی شد که معنای امید برای جوانهای این سرزمین به پوچی تبدیل شد، چی شد که جمله «برای آینده ات برنامه ریزی کن» تبدیل به ترسناکترین جمله زندگی شد، همه اینا به کنار، من باور دارم که حتی توی بدترین لحظات، تنها کسی که میتونه کمکمون کنه خود ماییم. اینکه همش دور هم جمع شیم و شرایط بد این روزا رو مسخره کنیم و جوک بسازیم، فقط سلامت روانیمون رو بیشتر خدشهدار میکنه.
شاعر میگه یک چیز رو تو این دنیا خوب فهمیدم. همه دنبال خوشحالین. ولی خوشحالی وجود نداره، ما باید یاد بگیریم از سختی هامون لذت ببریم.
من خیلی وقته که توی این جمعها بودم و خیلی وقته که طعم تلخ ناامیدی رو چشیدم. حالا میخوام برای خودم یه فرمول بقا درست کنم. فرمولی که کمک میکنه تو این شرایط سخت، بتونم به خودم بیام و برای زندگی خودم یک مسیر مشخص کنم. مسیری که حتی با تمام فشار ها من رو به جلو پرتاب کنه.
از اون جایی که حس نا امیدی رو خیلی اطرافم میبینم، گفتم این متن شاید کمی زخم هاتون رو بخیه بزنه، شاید وضعیت زندگی تون از سیاه پر رنگ، به خاکستری (و شاید هم آبی آسمانی!) متمایل بشه. خب دیگه شروع میکنیم:
همه چیز بوی ناامیدی میده
نمیخوام از اون صحبتهای تکراری کنم و بگم که چیشد به این جا رسیدیم، چی شد که معنای امید برای جوانهای این سرزمین به پوچی تبدیل شد، چی شد که جمله «برای آینده ات برنامه ریزی کن» تبدیل به ترسناکترین جمله زندگی شد، همه اینا به کنار، من باور دارم که حتی توی بدترین لحظات، تنها کسی که میتونه کمکمون کنه خود ماییم. اینکه همش دور هم جمع شیم و شرایط بد این روزا رو مسخره کنیم و جوک بسازیم، فقط سلامت روانیمون رو بیشتر خدشهدار میکنه.
شاعر میگه یک چیز رو تو این دنیا خوب فهمیدم. همه دنبال خوشحالین. ولی خوشحالی وجود نداره، ما باید یاد بگیریم از سختی هامون لذت ببریم.
من خیلی وقته که توی این جمعها بودم و خیلی وقته که طعم تلخ ناامیدی رو چشیدم. حالا میخوام برای خودم یه فرمول بقا درست کنم. فرمولی که کمک میکنه تو این شرایط سخت، بتونم به خودم بیام و برای زندگی خودم یک مسیر مشخص کنم. مسیری که حتی با تمام فشار ها من رو به جلو پرتاب کنه.
از اون جایی که حس نا امیدی رو خیلی اطرافم میبینم، گفتم این متن شاید کمی زخم هاتون رو بخیه بزنه، شاید وضعیت زندگی تون از سیاه پر رنگ، به خاکستری (و شاید هم آبی آسمانی!) متمایل بشه. خب دیگه شروع میکنیم: