ایران رمان

نسخه‌ی کامل: [خاطرات تصویری]
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7
سلام دوستان انجمن ایران رمان...
نمیدونم بخش ایجاد شده درست هست یا نه.....در هر صورت..

این یه تاپیک اختصاصی نیست......
اینجا یه جا برای مرور خاطراتمون با عکس هایی هست که میگیریم....
به جای نوشتن خاطراتمون عکس میزاریم....

لطفا همکاری کنید.....
میخوام تاپیک به روزی باشه...هر عکسی که داری که بیاگر یه خاطره هست رو قرار بدید..ممنون..mara
ماشالله استقبال....:-2-42-:

خودم می زارم.....


اینم عکسی هست که همین چند روز پیش گرفتم..کاخ دولت اباد در یزد...
خیلی حال داد..فقط من و دوستم پریسا و داداشش پدرام رفته بودیم....خانواده ها خسته بودن و داداشمم خواب..خلاصه که چندتا بچه باهم رفتیم...توپ بود...


[عکس: 36621222217234976032.jpg]
اینم میدون امیر چخماغ یزد....
تازه زور خونه شم خیلی توپ بود...ولی جچم عکس های زورخونه زیاد نمی تونم بزارم...


[عکس: 92923908995397075403.jpg]
اینم دومیش.....بازهم هست....عاشقشـــــــــــــــــــــــــــتونم...


[عکس: 43239727248482804049.jpg]
اینم سومی...خورشید تازه داشت غروب میکرد...وای که بادی میزد....

[عکس: 31506371447198814561.jpg]
همین بادای سردش کار دستم داد وقتی رفتم اصفهان بیمارستان بستری شدم دیگه....dfgh

شـــــــــــــــــــکوفه ناز بادام...



[عکس: 57688341775949828246.jpg]
خداییش خودم تو کف این عکس موندم...


[عکس: 23096815924149282676.jpg]
اینا دیگه لبخند رو لبام میاره...هی داداشم جیغ میزد رها مسخره بس کن منم با شور و ذوق عکس مینداختم......:-2-42-:


[عکس: 35515344927737898514.jpg]
خداییش دانشگاه عکاسی میخوندم بهتر نبود....؟؟؟؟(اعتماد به نفسم دیوار اتاقم را ترکونده...asna)


[عکس: 59158198980569847096.jpg]
واقعا برام این عکسا خاطره انگیزه مخصوصا کبب اخر شب و بوی دود گرفتنم...


[عکس: 84910690880899989109.jpg]
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7