ایران رمان

نسخه‌ی کامل: اینشتین جان ! بالاخره اون چیزی که ازش میترسیدی بر سرمون اومد !
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
روزی که آلبرت انیشتن از آن میترسید احتمالاً بالاخره رسید:

[عکس: 01.jpg]

دور هم در کافی شاپ در حال خوردن قهوه





[عکس: 03.jpg]

هواداری تیم محبوب





[عکس: 04.jpg]

یک شام دلچسب در یک رستوران با همراهی دوستان





[عکس: 05.jpg]

یک قرار دو نفره برای آشنایی بیشتر با روحیات یکدیگر





[عکس: 06.jpg]

لذت بردن از یک همراهی دوستانه





[عکس: 07.jpg]

دیدار یک موزه با دیدنیهای بسیار جالب





[عکس: 10.jpg]

درس خواندن دستجمعی





[عکس: 11.jpg]

دو دوست قدیمی در پارک در کنار هم





[عکس: 12.jpg]

یک قرار عاشقانه و لذت بخش





[عکس: 09.jpg]


من از روزی میترسم که تکنولوژی از تعامل انسانی پیشی بگیرد. چنین روزی ، جهان نسلی از احمقها خواهد داشت.
Undecided
جهان احمقها چه جهانی خواهد بود؟
تلفن همراه واقعا انسانها رو از هم دور کردهtwol
متاسفانه گوشی همراه جای بیشتر روابط دوستانه و عاطفی رو گرفتهtwoltwoltwol
این چند وقته از تلفن همراه بدم میاد فکر می کنم تمام زندگیمو گرفته دیگه با خودم نمی برمش
بهونه خوبي براي همديگه رو نديدنه twol
حقیقت محضهtwoltwoltwol
واقعا خوبه که تو خونواده ما اینجوری نیست.اره واقعا ادما رو از هم دور میکنه.و نمیزاره که هم دیگه رو ببینن ولی خیلی هارم به هم نزدیک میکنه.این ماییم که باید درست ازش استفاده کنیم.twoltwoltwolUndecidedUndecidedmaramara
ولی بدونه تکنولوژی یا وسایله مدرن زندگیه بشر سخت میشه.ولی باز با گفتن این مطلب سوالی پیش میاد ک پس گذشته چ جور زندگی میکردن؟azsx
ولی خوده من کاملا وابسته ی اینا شدم.dfgh
twol
صفحات: 1 2 3