ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دیدم یه شماره غریب اس ام اس داده...
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.

دیدم یه شماره غریب اس ام اس داده
" سلام آقا خوشگلـــه ، با من دوست میشی ؟ "
با خودم گفتم حتما باز مريم داره با یه شماره غریب امتحانم می کنه
بی خیال هم که نمیشه
زدم



" نه .. لطفا مزاحم نشید ، من دوست دخدر دارم .. رابطمم باهاش خیلی خوبه "
زد :
" جدا ؟؟ چه پسر با معرفتی ! کاشکی با من دوست میشد این آقا پسر ، اسمش چیه حالا ؟ "
زدم مريم و گفتم دیگه هم اس ام اس ندید لدفن
زد :
" حالا خیلی هم جـَو فردین بازی و معرفت نگیرتت بابا ! پدرتــم ، این شماره ی همکارمه ، خواستم بگم من گوشیم خاموش شده , خواستی بیای دنبال ماشین به این زنگ بزن
من کافه ی بغل ادارم ،
راجع به مريم خانومم اومدم خونه مفصل به خدمتت می رسم !
واییییییییییییییییییییییییی خیلی باحال بود .a.a.a.a.a
خونه هنوز نرفت ؟xcvb
هی وای منtwoltwol
اووووه....چه بابایی...سرش رفت بالای دارasna
چه بابای باحالی ...asna چه خوب مچ گیری کرد ....!!!!xcvb
چه بابای توپیieir
ای خاکtwol