ایران رمان

نسخه‌ی کامل: غروب
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
پر از غروب شده ام وا کنید پنجره ها را
که آفتاب بروبد غبار آینه ها را
در این سکوت لبالب پناه ده ای عشق
به من که باختم امشب تمام قافیه ها را
امید داشتم ولی شتاب حادثه نگذاشت
که وقف چشم تو باشم تمام ثانیه ها را
چه حس غریبی بهار -فاصله -باغ
دلم گرفته برایت دلم گرفته بهار