ایران رمان

نسخه‌ی کامل: بغض ..............
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
تا دست راستش را جلوتر برد تازه یادش افتاد .. بغضش گرفت و اشکش جاری شد .. لبخند حضرت عشق را میدید و زیر لب میگفت:
رحم الله عمی العـــــــــــــــباس !....
.
[عکس: 1354225095910066_large.jpg]
ممنون. تحسین برانگیز هستmaramaramaramara