ایران رمان

نسخه‌ی کامل: موقعيت وحشتناك جهنم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
[highlight=#NaNNaNNaN]

خداوند، موقعيت وحشتناك جهنم را بسيار هولناك ترسيم مي كند، به گونه اي كه هفت بند انسان از شنيدن آن به لرزه مي افتد و قلبها وحشت زده مي شوند تا گمراهان و تجاوزگران از خواب غفلت بيدار شده و دست از گناه و معصيت بكشند و بدانند كه آفروزينه ي شعله جهنم انسانها و سنگها هستند.
(يا ايّها الذين آمنوا قوا اَنفُسَكم و اَهليكم ناراً وقودُها الناسُ والحِجارَةُ عليها ملائِكةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يعصونَ اللهَ ما أمَرهُم و يفعلون ما يؤمَرون)_ (تحريم:6)
"اي مؤمنان! خود و خانواده ي خويش را از آتش دوزخي بر كنار داريد كه افروزينه ي آن انسانها و سنگها است. فرشتگاني بر آن گمارده شده اند كه خشن و سختگير و زور مند و توانا هستند. از خدا در آنچه بديشان دستور داده است نا فرماني نمي كنند و همان چيزي را انجام مي دهند كه بدان مأمور شده اند".
دوزخ، اتشهاي سيري ناپذير دارد و هر چه در آن انداخته شود، فرو مي بلعد و تا هنگامي كه در آن جاي خالي وجود دارد، دايماً تقاضاي افزون دارد.
(يوم نقولُ لِجَهنَّمَ هَل امتلأتِ و تَقولُ هَلْ مِن مزيد)_ (ق:30)
"روزي به دوزخ خواهيم گفت آيا پر شده اي؟! و دوزخ مي گويد: مگر افزون بر اين هم هست".
مجاهد گفت: در اينجا سخني و گفتگويي رخ نمي دهد، بلكه تمثيلي است براي بيان حال جهنم كه آنقدر پر مي شود تا جايي خالي باقي نماند.
خوراكشان "زقوم" است و آن درختچه اي است بدبو و تلخ مزه از بدترين نوع درختان، خداوند در سوره ي صافات مي فرمايد:
"آيا آن كه با آن بهشتيا را پذيرايي مي كنند، بهتر است، يا درخت زقوم. ما آن را مايه ي رنج و محنت ستمگران كرده ايم. زقوم درختي است كه در ته دوزخ مي رويد. شكوفه و ميوه ي آن انگار كله هاي شياطين است. دوزخيان از آن مي خورند و شكمها را پر و آكنده مي سازند. سپس آب داغ كثيف و آلوده را بر آن مي نوشند".
لباس دوزخيان از آتش است. خداوند در سوره ي حج مي فرمايد:
"اينان كه دو دسته ي مقابل هم مي باشند در باره ي (ذات و صفات) خدا به جدال پرداخته و به كشمكش نشسته اند. كساني كه كافرند جامه هايي براي آنان از آتش بريده (و دوخته) شده است. از بالاي سرهايشان (بر آنان) آب بسيار گرم و سوزان ريخته مي شود. (اين آب جوشان آن چنان در بدنشان نفوذ مي كند كه) آنچه در درونشان است بدان گداخته و ذوب مي گردد و هم پوستهايشان و تازيانه هايي از آهن براي (زدن و سركوبي) ايشان (آماده شده) است. هر زمان كه دوزخيان بخواهند خويشتن را از غم و اندوه عظيم آتش برهانند، بدان برگردانده شوند (و آمرانه بديشان گفته مي شودك) بچشيد عذاب سوزان را.
ابو هريره (رض) حديثي از پيامبر(ص) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: ان الجحيم ليصبُّ علي رؤسهم فيفذُ الحميم حتي يخلصَ الي جوفهِ فيسلت ما في جوفه حتي يُمرقَ من قدَميه وهو الصّهر ثم يعاد كما كان.
گدازه هاي سوزنده ي جهنم بر سر جهنميان ريخته مي شود. اين آب سوزان از پوست عبور كرده و به درون مي رسد و تمام محتويات آن را بيرون مي كشد تا اينكه به پاها يش برسد. اين گداختن و ذوب كردن است. بعد به حالت اوليه برگردانده مي شود.
آتش دوزخ از هر طرف جهنميان را در بر گرفته و به محاصره ي خود در مي آورد و داراي طبقات ولايه هاي متراكم است. خداوند در سوره ي اعراف مي فرمايد:
"بيگمان كساني كه آيات ما را تكذيب مي كنند و خويشتن را بالاتر از آن مي دانند كه بدانها گردن نهند، در هاي آسمان بر روي آنان باز نمي گردد و به بهشت وارد نمي شوند مگر اينكه شتر از سوراخ سوزن خياطي بگذرد اينچنين ما گناهكاران را جزا و سزا مي دهيم".
در سوره ي زمر مي فرمايد:
(لهم من فوقهم ظُلَلٌ من النار و مِن تحتهم ظللٌ ذلك يخوِّف اللهُ بهِ عبادَهُ يا عبادِ فاتّقون)_(زمر:16)
"بالاي سرشان سايبانهايي از آتش و در زير پاها يشان سايبانهايي از آتش دارند. اين چيزي است كه خداوند بندگان خود را از آن مي ترساند. پس اي بندگانم خويشتن را از (عذاب) من بپرهيزيد".
جهنميان نه مي ميرند و نه استراحت دارند ونه از زندگي آسوده برخوردار هستند.
(و يَتَجنَّبُها الأشقي الذي يصلي النارَ الكبري ثم لايموتُ فيها ولا يحيي) _(اعلي:11-13)
"و بد بخت ترين فرد از آن دوري خواهد گزيد. آن كسي كه داخل عظيم ترين و (هولناكترين) آتش خواهد شد و بدان خواهد سوخت سپس در آن آتش نه مي ميرد ونه زنده مي شود".
جهنميان محروم از رحمت خدا و بي بهره از لقاي پروردگارند.
(كلا اِنّهم عن رَبّهم يومئذٍ لَمحجُوبون)
"هرگز! هرگز! قطعاً آنان در آن روز از (رحمت) پروردگارشان محروم و مطرودند".
و اين شديد ترين نوع شكنجه و عذاب مي باشد. و در اين باره پروردگار مي فرمايد:
(ان الذين كفروا بآياتِنا سوف نصليهم ناراً كلّما نضجت جُلودُهُم بَدَّلناهم جلوداً غيرها ليذوقوا العذابَ اِنّ الله كان عزيزاً حكيماً)_ (نساء:56)
"بيگمان كساني كه آيات و دلايل ما را انكار كرده و انبياء ما را تكذيب نموده اند بالاخره ايشان را به آتش شگفتي وارد مي گردانيم و بدان مي سوزانيم هر زمان كه پوستهاي (بدن) آنان براين و سوخته شود پوستهاي ديگري بجاي آنها قرار مي دهيم تا مزه ي عذاب را بچشند. خداوند، توانا و حكيم است".
در اين آيه آمده كه: هرگاه پوست بدنشان سوزانده شود، خداوند پوستهاي ديگري بجاي آنها مي روياند و علتش اين است كه رگهاي عصبي كه احساس درد و سوزش مي كنند، در زير پوست قرار دارند و ساير عضلات و رگها و اعضاي داخلي بدن چندان احساس درد نمي كنند به همين خاطرو پزشك به خوبي مي داند كه سوختگي پوست و سطح بدن، درد و سوزش بسياري دارد. اما سوختگيهاي عمقي كه به رگها و درون بدن سرايت كرده، با وصف اينكه بسيار خطرناك و كشنده است، اما چندان دردناك و زجر آور نمي باشد.
خداوند پاك خطاب به ما بندگان مي فرمايد: هرگاه آتش جهنم پوستي را كه داراي سيستمهاي عصبي است، بسوزاند، خداوند دوباره و پي در پي آن را باز مي گرداند تا درد و عذاب و شكنجه ي بيشتري را بچشد و در اينجا حكمت خداوندي آشكار مي شود، پس از آنكه انسان آن را بشناسد و "كان الله عزيزاً حكيما" خداوند قدرتمند و حكيم و داناست.
شدت هول و هراس و مصيبت به حدي است كه گناهكار آرزو مي كند، خويشتن را به دوستان و آشنايان و... باز رهاند؛ ولي نه فدا كردن سود مي بخشد و نه تمنا ها و آرزوها اثر بخش خواهد بود.
(يَوَدُّ المجرمُ لو يَفْتَدي مِنْ عَذاب يومئذٍ ببنيه و صاحبته و اَخيهِ و فصيلتِهِ التي تُوؤيه و من في الارض جميعاً ثمَّ يُنجيه كلا)_ (معارج: 11-15)
"شخص گناهكار آرزو مي كند كاش مي شد براي رهايي خود از عذاب آن روز، پسران خود را فدا سازد همچنين همسر و براردش را و حتي تمام كساني راكه در روي زمين هستند (همگي را فدا كنند) تا اينكه مايه ي نجاتش شود".


[/highlight]
دورزخ
دوزخ
وقتي كه پروردگار، براي بندگان نيكوكارش پاداش بهشت در نظر گرفته، بزه كاران و گناهكاران را به خاطر ارتكاب اعمال زشت و گناهان كبيره، با آتش دوزخ، سخت مجازات مي كند.
جهنم خانه و محل عذاب است و نامهايي به شرح زير دارد:
1- هاويه
پرتگاه و محل سقوط اشياي است كه امكان مراجعت آنها وجو ندارد.
(و اما من خَُفَّتْ موازينُهُ فاُمُّهُ هاوية وما ادراك ماهية. نارٌ حامية)_ (قارعه:8-11)
"اما كسي كه ترازوي (حسنات و نيكيهاي) او سبك شود مادر او پرتگاه (ژرف دوزخ) است و تو چه مي داني، پرتگاه دوزخ چيست و چگونه است؟! آتش بزرگ بسيار سوزاني است".
2- آتش سعير
(واعتدنا لهم عذاب السعير)_ (ملك:5)
"براي ايشان عذاب آتش سوزاني را آماده كرده ايم".
3- لظي (شعله ي خالص)
(كلا انها لظي نَزَّاعةً لِلشوي. تدعُو من اَدْبَرَ و تَوَلي. و جمع فأوْعي)_ (معارج:15-18)
"هرگز! اين آتش سوزان و سراپا شعله (دوزخ) است. پوست بدن را مي كند و با خود مي برد. به سوي خود مي خواند (و نام مي برد0 كسي را كه پشت (به فرمان خدا) كرده است و (از اطاعت او) روي گردان بوده است و دارايي را جمع آورده است و در خزينه ها نگاهداري كرده است".
يعني به شدت پوست سر را مي كند و هر اندامي را كه از حق و طاعت و فرمانبرداري پروردگار رويگردان بوده يا در صدد جمع آوري ثروت و حرص و ولع دنيا و انباشتن و خزينه كردن آن كوشش نموده است، به خود جذب كرده و مي سوزاند.
4- سقر
(ساُصليهِ سَقَرَ و ماَدراك ما سَقَرُ لا تُبقي و لا تَذَرُ لوّاحةٌ لِلْبشر عليها تسعَةَ عشر) _(مدثر:26-30)
"هر چه زودتر او را داخل دوزخ مي سازيم و بدان مي سوزانيم. تو چه مي داني كه دوزخ چگونه است؟! دوزخ نه مي ميراند و نابود مي كند و نه رها مي سازد. پوست تن را به كلي سياه و دگرگون مي سازد. نوزده (فرشته) بر آن گمارده شده اند".
يعني، هر چه در آن انداخته شود، مي سوزاند و چيزي از آن باقي نمي گذارد و بدن را سياه و دگرگون مي سازد.
5- حطمه (درهم شكننده و خرد كنند)
(لُينبذَنَّ في الحطمة و ما ادراك ما الحطمة نارُ اللهِ الموقدةُ التي تطلِعُ علي الأفئدةِ اِنّها عليهم مُؤصدةٌ في عَمَدٍ مُمَدّدَة)_ (همزه:4-9)
"او بدون شك به خرد كننده و در هم شكننده ي (اعضا و اندام، گتش دوزخ نام) پرت مي گردد و فرو انداخته مي شود. تو چه مي داني كه حطمه چيست، آتش بر افروخته ي خدا است. آتشي كه بر دلها مسلط مي شود. آن آتش ايشان را در بر مي گيرد كه سر پوشيده و در بسته است. در حالي كه آنان در ستونهاي درازي بسته مي شوند".