ایران رمان

نسخه‌ی کامل: بخون.بخند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
يارو شبا يه پارچ آب خالي بالا سرش ميذاشته و مي خوابيده ازش مي پرسن آخه خنگ چرا اينجوري مي كني؟
ميگه : خوب يه موقع نصفه شب از خواب پا پيشم مي بينم تشنم نيست .. اونوقت چيكار كنم؟
*****************************
دوتا درسخون حوصله‌شون سر رفته بود. يكي از آنها گفت: بيا شير يا خط بيندازيم. اگر شير شد ميريم دوچرخه سواري، اگر خط شد ميريم فيلم نگاه مي‌كنيم و اگر سكه روي لبه‌اش ايستاد ميريم درس مي‌خونيم!
[عکس: fu18.jpg]
پليس ماشين مسافر کشي را که با سرعت در خيابان ميراند ، متوقف کرد و گفت : هشت تا مسافر داري و با اين سرعت هم ميراني راننده با عجله گفت : آخه اگه تندتر نرم ، اون سه نفري که توي صندوق عقبند خفه ميشند!
*****************************
طرف اسم بچه اش رو ميزاره اس ام اس ميگن اين چه اسميه ؟ ميگه چيه از پيام که با کلاس تره!
[عکس: fu18.jpg]
يارو از برج ميلاد بالا ميرفته
ميگن کجا ميري؟
ميگه : سر برج قراره وام بدن!!!
*****************************
به يارو مي گن چرا سي ديت اينقدر خش داره مي گه:آخه زير قسمتهاي مهمش خط كشيدم!!
[عکس: fu18.jpg]
طرف 2000 تومني پيدا مي كنه ميگه ما از اين شانسا نداريم بعد پارش مي كنه!
****************************
از يارو مي پرسند: چرا جورابت يه لنگه اش آبيه، يه لنگه اش قرمز؟ ميگه : والله خودمم توش موندم. يه لنگه مثل همينم تو خونه دارم!!!
asnaasnaخخخخخ
asnaasnaخيلي باحال بودasnaasna
جالب بود
ممنون
هر هر هر وااااااااای مردم از خندهdfgh:-2-42-: