ایران رمان

نسخه‌ی کامل: از این سوتی ها ندینا
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
از این سوتی ها ندید صلوات [عکس: laughingsmiley.gif]
رﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﻗﺎ ﯾﻪ پاکت ﻭﯾﻨﺴﺘﻮﻥ ﺑﺪﻩ
ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ : ﻻﯾﺖ ﺑﺎﺷﻪ؟
ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﮔﻔﺖ :
ﺁﺭﻩ ﻻﯾﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﭽﻢ ﮔﻠﻮﺵ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﺸﻪ
بعدﻡ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻢ ،
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻣﻪ !!
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﻡ ، ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ :
ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ من ﭼﯽ ﺷﺪ؟ [عکس: -2-35-.gif]
باباشم وارد بوده هاasna
ماشالله اطلاعات.asnaasnaasnaasnamaramara
واااااااااای
چه قد وحشتناک xcvlxcvl
ایوللللasna
حقش بود تا دفعه دیگه سیـ ـگار نکشهasnaasna
خیلی بده آدم اینجوری مچش گرفته شه Shy
چقدر خوبه که خونسرد موند نه؟
آفرین آفرین
چه قشنگ سرشو هم اوردasna
صفحات: 1 2