ایران رمان

(۲۷-۱۲-۹۲، ۰۳:۴۰ ق.ظ)I_Mohammad_I نوشته: [ -> ]ريحون احساس نميكنى با داشتن داداش باحالى مثه من زندگيت دگرگون شده؟؟؟؟؟؟ راستش رو بگو

ینی محمد اعتماد به نفست تو همون لوزالمعدت
نه چون خودم باحااااااااااااالم
شوخی کردم نه با قبل هیچ فرقی نکرده

راستشو بگو منو چقدر دوست داری؟اخه دیگه سوالی ب ذهنم نرسید

(۲۸-۱۲-۹۲، ۰۲:۳۱ ب.ظ)fire girl نوشته: [ -> ]راستشو بگو منو چقدر دوست داری؟اخه دیگه سوالی ب ذهنم نرسید

هیچوقت رو دوست داشتن قیمت یا یه اندازه نمیشه گذاشت دوس داشتن از دله

الان من میخواهم تو افق بااین جوابت. عالی بود

(۲۸-۱۲-۹۲، ۰۲:۳۴ ب.ظ)fire girl نوشته: [ -> ]الان من میخواهم تو افق بااین جوابت. عالی بود

خوش بگذره

ريحانه جون هدفت تو زندگي چيه؟

(۲۸-۱۲-۹۲، ۰۴:۱۳ ب.ظ)hanieyh نوشته: [ -> ]ريحانه جون هدفت تو زندگي چيه؟

اول از همه برم دانشگاه به یه جایی برسم
بعدشم خدا کریمه