یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش
سیاه زغال های جان داده بر روی اسفالت خیابان را به دست میگیرم و میکشم بر صورت سیاهم..
سیاه بر سیاه ....
صورت بر سیرت
میخوام با سیاه کردن سیاهی ها قدوم سبز چمن های سبز میدان را جشن بگیرم.
من بهار را میخوانم..
بهار را با صدای عید امد میخوانم و میبویم کودکان نشسته بر ساقه های سبز درختان را..
میخوانم شکوفه های گیلاس و سیب را
بهار را
من دست کمی از حاجی فیروز شاد بچگی هایم ندارم...
این بار من هستم که با لب سرخ فامم لبخندی هدیه میدهم به خواب زمستان و سلامی به پیرهن سبز چمن..
این بار منم ...پر از هیجان و شور عید....پر از لطافت و نهال محبت..
من بهارم..
رها .ر
بوى بهار میآید،
بوى نوروزى پرشکوفه،
هواى تازه ی این روزها و جوانههاى روییده بر شاخهها گواه رسیدن بهار است.
بهار در ترانه ،احساس قصّه ی ماندگاریست،
تولدیست در سرای زیبای عاطفه و شعریست در سایه ی روشن مهر .
می توان نبض امید را در سرزمین شکفتن احساس کرد و گل واژه ی ایام را در گذر گاه خاطرات به یاد آورد .
بهار نغمه ی موزون باران است , جرعه ای از ترنّم آبی عشق , روحی است که دل را در ساحل حضور به خلوت می آراید . نسیم مهر در کوچه های محبّت نوید عشق می دهد و آهنگ نفس های بهار , رویا را سرشار از شکوفه می کند . عمریست در بهار که خلوتگاه حضور در آن مانده است , و نهال احساس در آن غزل عشق می سراید .
بهار شکست غم در بغض امید است و تجلی گاه مشتاقان . غبار دل را در باران باید شست و صدای جویباران را در وسعت رهایی زمزمه کرد . اندیشه ایست در معبر تنهایی , این نگاه آسمان است که در خلوت عشق , رویای بی نهایت ذهن را در ساحل آرزو به زیبایی ستاره باران می کند . بهار سرفصلی است در روزهای زندگی , افقی ست از دریچه ی عا طفه ها . نوای محبّت بهانه ایست در تصوّر مهتاب , بهار است که آسمانی میکند حدیث یاد را در خلوت افکار .
بوى باران ، بوى سبزه ، بوى خاك
عطر نرگس ،
رقص باد
نغمه شوق پرستوهاى شاد
نرم نرمك ميرسد اينك بهار
خوش به حال روزگار
عيد شما عزيزان مبارك
در دو عالم جلال ما زهراست
رمز تغییر حال ما زهراست
عید با فاطمیه می آید
ذکر تحویل سال ما زهراست
عیدتــــــــــــــــــــــــــان مبــــــــــــــــــــــــارک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تنها خداست که میداند
“بهترین”
در زندگیت چگونه معنا میشود!
من در سال نو آن بهترین را برایت آرزو میکنم.
**نوروزتان مبارک**
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دعای تحویل سال:
اول:دعا برای ظهور آن بی مثال
دوم:تمام ملت بی ضرر و بی ملال
سوم:رسیدن ما به قله های کمال
چهارم:تمام جیب ها پر ز پول اما حلال
امیدوارم عید خوبی داشته باشین
خداوندا !
در این آخرین روزهای سال دل من و دوستانم را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده که هر کجا تردیدی هست ایمان، هر کجا زخمی هست مرهم، هر کجا نومیدی هست امید و هر کجا نفرتی هست عشق، جای آنرا فرا گیرد
پیشاپیش سال نو مبارک
خدایا دستم به آسمانت نمیرسد اما تو که دستت به زمین میرسد عزت دوستانم را تا عرش کبریایی خود بلند کن و هر آنچه آرزو دارند برآورده ساز.
(نازنین زهرا)
سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
و پرنده های خسته بر می گردن د و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما...
کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟...
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و
چون همیشه امیدوار وسال نومبارک...