ایران رمان

نسخه‌ی کامل: فرزند عزیزم :
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.

[عکس: 01f8e5927dc92cdccfb96efe76107f31.jpg]
آن زمان که مرا پیر و ازکار افتاده یافتی،

اگر هنگام غذا خوردن لباس...هایم را

کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را

بپوشم

اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده

است صبور باش و درکم کن


یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور

میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض

کنم برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور

میشدم بارها و بارها داستانی را برایت

تعریف کنم...

وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن

وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر

وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه م یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو

وقتی پاها یم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین

قدمهایت را کنار من برمیداشتی....

زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو..

روزی خود میفهمی

از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم،خسته و عصبانی نشو

یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم

کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم

فرزند دلبندم،دوستت دارم
آخهzapszapszaps
دوستت دارم مامان و بابامmaradlkddlkd
خدا همه مادرها رو حفظ کنهShy
به سلامتی همه پدر و مادرا