8 خونه و 6 خونه بازی میکردیم . دیگه اسکیت بازی که همیشه هم میخوردم زمین ... یادش بخیر
هفت سنگ بازی میکردیم با توپ حریفو میزدم که دادش در میومد
من و داداشم باغچه رو مى کنديم و کرم خاکى پيدا مى کرديم.بعدش مى انداختيمشون توى ىه شيشه.وقتى که زياد مى شدن مى داديم به مرغا که بخورن.!
همچين بچه هاى حيوان دوستى بوديم ما...همچين تفريحات سالمى داشتيم ما!ولى الان چى؟بچه ها کرم مى بىنن مى ترسن و حالشون بد ميشه...هييييي
(۲۶-۰۲-۹۳، ۰۴:۳۰ ب.ظ)sadaf نوشته: [ -> ]بازی وسطی ، هفت سنگ ، دوچرخه سواری ، بازی اتاری، شطرنج ....زیادن ، ولی از همه بیشتر وسطی خیلی حال میداد مخصوصا
وقتی همه بزرگترا هم میامدن تو بازی شرکت میکردن
یادش بخیر ...
منچ، مموري، اسم فاميل...
و
به قول صدف ، وسطي كه همراه با بزرگترا بود رو هيچ وقت فراموش نميكنم...
دوچرخه سوارى تو کوچه اى که پر از دست انداز بود.نمى دونيد چ حالى مى داد!آدم مغزش مى اومد تو دهنش!!