ایران رمان

نسخه‌ی کامل: هه دیگه حرفی ندارم
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
نشسته بودم جلوی تاکسی
یـ دختره و ی پسره عقب نشسته بودن ک یـ دفه دختره جیییییییییغ کشید و گفت دستتو بکش بیرون کثافط !!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
راننده هم کوبید رو ترمز پسررو از ماشین کشید پاییینو ی دل سیر کتکش زد...
سوار ماشین ک شد از دختره پرسید:خانوم پسره چیکار کرد؟؟؟؟؟؟
دختره گفت:اشغال عوضی دستشو تا ته کرد تو دماغش...

هه دیگه حرفی ندارم[عکس: 37.gif]
ههه ریحان دیوونه ای بخدا منو باش فکر کردم چکار کرده حالا