ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دفتر اشعار مهستی گنجوی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20
مهستی گنجوی از زنان شاعران متقدم تاریخ ادبیات فارسی و همدوره با غزنویان بوده است. همسر وی را امیراحمد پسر خطیب گنجه و سال وفات وی را ۵۷۶ یا ۵۷۷ هجری قمری نوشته اند.... از وی کتاب کامل و مستقلی باقی نمانده است....آثار او در زمینه رباعیات می باشد
رباعی
شماره 1
دوشینه شبم بود شبیه یلدا

آن مونس غمگسار نامد عمدا



شب تا به سحر ز دیده دُر میسفتم


می گفتم رب لاتذرنی فردا

رباعی
شماره 2
حمامی را بگو گرت هست صواب

امشب تو بخسب و تون گرمابه متاب



تا من به سحرگهان بیایم به شتاب


از دل کنمش آتش وز دیده پر آب

رباعی
شماره 3
گر باد پریر خود نرگس بفراخت

دی درع بنفشه نیز بر خاک انداخت



امروز کشید خنجر سوسن از آب


فردا سپر از آتش کل خواهد ساخت

رباعی
شماره 4
آتش بوزید و جامهٔ شوم بسوخت

وز شومی شوم نیمهٔ روم بسوخت



بر پای بُدم که شمع را بنشانم


آتش ز سر شمع همه موم بسوخت

رباعی شماره 5

باد آمد و گل بر سر میخواران ریخت
یار آمد و می در قدح یاران ریخت
آن عنبر تر رونق عطاران بُرد
و آن نرگس مست خون هشیاران ریخت
رباعی
شماره 6

لاله چو پریر آتش شور انگیخت

دی نرگس آب شرم از دیده بریخت



امروز بنفشه عطر با خاک آمیخت


فردا سحری باد سمن خواهد بیخت

رباعی
شماره 7
چو دلبر من به نزد فصّاد نشست

فصّاد سبک دست سبک دستش بست



چون تیزی نیش در رگانش پیوست


از کان بلور شاخ مرجان برجست

رباعی
شماره 8

در مرو پریر لاله انگیخت

دی نیلوفر به بلخ در آب گریخت



در خاک نشابور گل امروز آمد


فردا به هری باد سمن خواهد ریخت

رباعی
شماره 9
هرلحظه غمی به مستمندی رسدت

تیری به جفا به دردمندی رسدت


در کشتن عاشقان از این بیش مکوش

زنهار مبادا که گزندی رسدت
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20