ایران رمان

نسخه‌ی کامل: قسمت های تکراری رمان ها (رمان خونا بیان اگه اشتباه بود منو بزنین)
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
سلام بچه ها
خب این پست مخصوص رمان خوناست
چیزایی ک تو بیشتر رمان ها اتفاق میوفته
امیداوارم خوشتون بیاد

خب اینکه اکثرا همدیگرو دوس دارن ولی بروز نمیدن و مغرور میشن



اینکه دختره داره میوفته دوتا دست حلقه میشه دور کمرش
اینکه اولش ازدواجشون اجباریه ومثل هم خونه ان ولیبعدش عاشق میشن....l]


دختره خوشگله چشم رنگی پسره پولدار قدبلند چشم عسلی یامشکی......



اینکه دختر پسره عاشق همن ولی بخاطر غرورشون نمیگن.......:


دختره غش میکنه بعد حس میکنه تو یه جای گرم افتاده (glaاغوش پسره)
این که موهاشونو بالای سرشون می بندن تا چشماشون کشیده تر بشه
این که روابط با پدر و مادر خیلی محترمانه اس.آخه الان از هر ده تا خانوادهی ایرانی تو نه تاشون والدین و بچه ها مشکل دارن با هم


این که پسره سر سوسک نر توی اتاق دختره غیرتی بشهبعد دختره نفهمه عاشقشه بذاره رو حساب حس مسئولیت

من اینقدر هرس میخورم سر اینکه دختره اینقدر خره که از رفتارای پسرهدوست داشتنو نمیفهمه یا نمیفهمه عاشق شده
تو بیشتر رمانا دختره ربوده میشه بعد پسره میاد نجاتش میده
میشه عشقش
تو بیشتر رمانا دختره شیطونه پسره مغرور

پسرا همه اشون از دم شرکت معماری دارن
همه ی پسرا هم قبلا شکست عشقی خوردن
پسره همیشه سر بزنگا میرسه
دختره همیشه یکی زنگ موبایلش رو عوض کرده
دختره همیشه پاها ی خوش تراشش رو میندازه رو اون یکی پاش
پسره از دم خوشگل و خوش هیکل اونم هیکل چهار شونه ای تازه داری سینه ستبر و یه ماشین تــــــــــــــــــــوپ


اینکه اول هر رمان با صدای زنگ موبایلشون از خواب بیدار میشن.


دختره زبون داره مهربون پاک نجیبه بعد 60 تا دوست پسـ ـره اجتماعی دارهاز هر شصتاشون نودتاشون عاشق دخترن.
چشمایه آبی سبز
عسلی کهربایی دارن بعد اگه اینطوره 99 درصد جمعیتایران چشم رنگین اصلنم چشم قهوه ای و مشکی تو ایران نیست.
و...

. غرور

همخونه ای
امنیت با پسره
رقیب عملی داشتن دختره



-پسره میگه ارایشتو پاک کن دختره میگه نه پسر میگه نذار از روشای دیگهاستفاده کنم بعد دختره ذهنش میره سمت 18+

2-پسره گیر میده دخره میگه:تو کیمی؟ داداشمی، بابامی یا شوهرمی ؟؟


بعد اگه ازدواجشون اجباری باشه پسره میگگه شوهرتم بعد روز از نو روزیاز نو.............



و ... شما ادامه بدید
منتظرم...

بزن سپاسووووو
مهم نو ع نویسنده و قلمه


+شاید این موضوع هارو چندتایی خوووندم.الان هر 15 یا 16 ساله ای اجازه میده به خودش تا خزئبلات و فانتزی هاشو در قالب نوشته ای که با نهایت پر رویی اسمشو میزاره رمان قرار بده
حالابزنمت?
(۱۹-۰۹-۹۳، ۰۳:۴۲ ب.ظ)Elina16 نوشته: [ -> ]حالابزنمت?
تو اصلا رمان میخونی که بدونی چیا تکراریه که منو میخوای بزنیtyuityuityuityuityui
اشتباه نيستن mara ولى اين چيزى ـه كه مخاطب ميخواد ! واسه همينم دائم اينا در قالب هاى مختلف منتشر ميشن mara
اين خواننده ها هستن كه باعث ايجاد تكرار ميشن :)
اين نظر منه mara
دمت گرم حقا که راست مىگى .....واقعا همىن جورىهxcvkتازه تو اکثرشون دختره تا عاشق پسره مىشه پسره تصادف مىکنه مىره کماا
به قول رها بستگی به قلم دارم
اکثرا این اتفاقا می افته ولی باید متفاوت نوشت من خودم براساس واقعیت می نویسم واین سخته،همون بهتر برن دنبال فانتزیzapszapszaps
شاید اینطور باشه اما به نظر منم خواننده ها باعث ایجاد تکرار میشن
آفرين زدى به هدف....توى 90%رمانايى كه خوندم اون قسمت:
اﯾﻨﮑﻪ دﺧﺘﺮﻩ دارﻩ ﻣﯿﻮﻓﺘﻪ دوﺗﺎ دﺳﺖ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﯿﺸﻪ دور ﮐﻤﺮش.
هست.تازه بعدشم ميكن نميدونم چرا حس خوبى داشتم.
آفرین راست گفتی....

بیشتر رمان ها اینجوری شده و خیلی راحت میشه پیش بینیش کرد...

البته بیشتر خواننده ها اینجوری دیگه دوست دارن و به قول tanin93 خواننده ها باعث تکرار میشن...
صفحات: 1 2