ایران رمان

نسخه‌ی کامل: کا[color=#ff0000]بوس[/color] انگلستان برای اسپانیایی‌های مهاجر
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
طرفداری: برای خیلی‌ از جوانان، فوتبال حرفه‌ای آرزو است. حقیقت تلخ این است که گاهی‌ این رویا برای خیلی‌ از بازیکنان جوان به کابوس تبدیل می‌‌شود. موفقیت‌های بازیکنانی که از هیچ به همه چیز رسیده اند به خوبی‌ انعکاس یافته است. فابرگاس ها، ده خیا‌ها و ماتا‌ها چنین داستانی دارند اما داستان دیگری هم برای گفته شدن وجود دارد.

هیچ اسمی را در نظر نگیرید اما این سناریو را در ذهن داشته باشید. از شهر کوچکی در اسپانیا که همه شما را می‌‌شناسند به انگلستان می‌‌روید. شما به 200 مایلی لندن می‌‌رسید اما فضا آنچنان متفاوت است که انگار در سیاره‌ای دیگر هستید. شما کسی‌ را نمی‌‌شناسید، دوستی‌ ندارید و یک کلمه هم نمی‌‌توانید صحبت کنید. همچنین نمی‌‌توانید تشخیص دهید که آیا از هوا آنجا بیشتر متنفرید یا از غذای آنجا.

[عکس: 421614_517.jpg]
شما به زمین تمرینی می‌‌روید با این پشت زمینه ذهنی‌ که افراد شما را محصول مدرسه‌ای می‌‌دانند که تیکی تاکا را معرفی‌ کرده است و انتظار دارند هر ساعت ۱۰۰ مایل بدوید و سیستم تمرینی هم مخالف تمام چیزی است که تا به حال به شما یاد داده شده است.

احتمالا هم تیمی‌های جدید شما فرق شما را با حضرت آدم هم متوجه نمی‌‌شوند اما این را می‌‌دانند که شما یک کارگر معجزه آسا هستید و درمان تمام مشکلات آنها به شما بستگی دارد. درامد شما در هفته از درامد ماهیانه بعضی‌ از آنها بیشتر است.

در دنیای کلیشه ای، گوشه گیر و مرگ یا زندگی‌ فوتبال، تحقیر شدن بعضی‌ از بازیکنان، هیچ حد و مرزی ندارد.

[عکس: 421615_141.jpg]
شما انگلیسی صحبت نمی‌‌کنید و مربی‌ و هم تیمی‌های شما هم اسپانیایی بلد نیستند. حتی اگر بلد باشند هم نمی‌‌خواهند که صحبت کنند. شرایط شاید بد تر شود و حتی زبان فوتبالی شما هم متفاوت باشد. بعد از تمرین شما به هتل لوکس خود می‌‌روید یا خانه‌ای را اجاره‌ می‌‌کنید و نمی‌‌دانید بقیه روز را چطور بگذرانید. دلتنگ خانواده، دوستان، وطن و کلاً همه چیز خود شده اید.

باشگاهی که انتخاب کردید را به خاطر مربی‌ که همواره به او احترام می‌‌گذاشتید، برگزیده اید اما وقتی‌ به باشگاه می‌‌روید متوجه می‌‌شوید که تاریخ او گذشته است و در یک لحظه متوجه می‌‌شوید که مردی بر سر شما داد می‌‌زند که اندازه شما فوتبال می‌‌فهمد و سبک بازی خود را به شما تحمیل می‌‌کند. در کشوری خارجی‌ و با فرهنگی‌ کاملا متفاوت.

وقتی‌ شما با این مشکلات دست و پنجه نرم می‌‌کنید، به شما لقب "تنبل"، "بازیکن منطقه‌ای همیشگی‌"، "بدون عرق پیراهن" و "بی‌ غیرت" می‌‌دهند. پس با این تنبیه ها، رفتن به صورت قرضی به باشگاه دیگر، یک گزینه معمول است. یک اتفاق که با حدسیات شما نمی‌‌خواهند و یک شوک قوی و سریع است. شما با تیم جوانان تمرین می‌‌کنید و برای هفته‌ها بازیکن تعویضی هستید. امتحان کنید ببینید آیا می‌‌توانید در چنین شرایطی تمرکز داشته باشید؟

البته برای التیام درد، شما پول زیادی در می‌‌آورید اما این مساله آنچنان به چشم نمی‌‌آید چون شما برای یک کار از خانه و خانواده دور شدید که همان فوتبال بازی کردن است اما این فرصت از شما گرفته شده است.

همه این اتفاقات در عرض 12 ماه برای چندین بازیکن اسپانیایی می‌‌افتد.

[عکس: 421616_107.jpg]
یک دنیا تفاوت بین بازی در لندن و بازی در انگلستان وجود دارد. بازی شلوغ، پر انرژی و جذاب در لندن به هیچ عنوان با بازی در استان‌های دیگر برابر نیست. بله. در لندن هم مشکلات خاص خود وجود دارد. سانتی کازورلا اعتراف کرده است که در اوایل حضور در لندن آرتتا مجبور بوده او را زیر بال و پر خود بگیرد و اگر او نبود شاید این اتفاق نمی‌‌افتاد.

شاید نباید برای بازیکنان آنچنان غصه خورد. آنها جوانانی هستند که پول خوبی‌ در می‌‌آورند اما آنها هم انسان هستند و ماشین نیستند. پول هم همه چیز نیست. هیچگاه به آن اسانی‌ که تصور می‌‌کنید، نیست.