ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دفتر اشعار سعید مطوری
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53
در میان انگشتان به هم فشرده ام

صدای استخوانهایی را می شنوم

در رستاخیزی از فریاد ها

ومن درد را

در محشری از نا گفته ها

به پیشگاه حق خواهم برد

تا بهشت وجهنم را

در لحظه های زمین جاری سازد

سعید مطوری(مهرگان)
دیگر سخن نگویم
رفتن به ماندگاری
عشقی و افتخاری
گلهای پرپر عشق
از تو به یا دگاری

دیگر سخن نگویم
مهر و وفا بپویم
در خلوتی شبانه
عشق خدا بجویم

اشکی زدیده پنهان
دردی خریده پنهان
آتش به دل رسیده
شوقی پریده پنهان

درد است از تو گفتن
خوب است شب نخفتن
دیگر نبینی غم را
تا به سحر شکفتن
سخت است سخن از رازی گفتن
سخت است در سوز تب ماندن
سخت است حکایتی ویران کننده
سخت است دل را در آفتاب گذاشتن
وگفتن به اینکه آرام باش...

سایه ها در آرامش خود چه پنهان کرده اند؟!!!
مردن دل به قیمت زنده بودن
چه ارزشی دارد؟!!!
سکوت...
می پرسم از این و آن
سکوت...
می سوزم وفریاد بر می آورم:
کمک ای مردمان
سکوت...
سکوت زندگان دردی بزرگ است
شهیدان شاید با خاطره ی خود فریاد کنند
چرا که در سکوت مرده اند
واین بهترین پاداش خداونداست
به آنان ...
فریاد شهیدان را می شنوید؟...
مرگ...

کنار قطره های اشک

خاطره ها متولد می شوند

در لحظه،لحظه باریدنش

بر میزبان گونه ها

وغم مهمان لحظه ها

که تصویری از دریای طوفانی است

با ملوانهای سیلی خورده ی ترس

او آرام نشسته

هیجان در دلش مرده

نوزاد مرگ دربستر ناامیدی

در آغوش میگیرد اورا

از سینه ی او میمکد

تمام شیره ی زندگی را

او تنها

مردمان درحال عبور

با تنی یخ زده

و عقربه های ایستاده

که در آن زمان صفر شده

پرواز میکند روح به ابدیت

دیگر اسیر تن نیست

روح میرود جایی

که نور ندارد هیچ رنگی...
اومدم در آغوش تو آقا جون

تا بگم راز دلم رو آقا جون

دیگه شبها ستاره بوسه نکرد

ماه زیبا به شبا مو آقا جون

دزدکی درشبای تارو سیاه

می سوزه گلها ی شبو آقاجون

تو نگفتی رفاقت صفا داره

بی وفایی کرده هر سو آقا جون

اشک من بوسه ای به غم منه

دل شکستم و سفید مو آقاجون

عمرمو به عشق اوفنا شدم

دیده من رومیگه یارو آقاجون

من به تب والله هذیون نمیگم

تو ببین همه ی کارو آقاجون
گفتی که آشنا بیا

بر حسرت جانا بیا

بودی برام تو مهربان

عشقی تو ای رعنا بیا


دیدم بسی نامهربان

بر دل من خاری نشان

دیدم همه رنگ سیاه

نوری نبوده اندر میان


گفتی که وقتی نداری

حتی در شبها بیداری

اشک شبت ستاره دل

رفتی وتنهام میذاری


ای نرگس زرد و سفید

دوری تو از هرچه پلید

زردی بکن پنهان ز من

سفیدی را خود کن پدید


ترانه ام رنگین کمان

بر این دلم خوب وروان

گر تو شوی جاری به دل

گلهای عشق شود عیان


رهایی چه سخته

دلی که شکسته

جفا ز عزیزان

بدی بود و غصه

جفا به دلم

رفتی ونموندی

نبودی و بودی

در خلوت این دل

زهری تو چکُندی

جفا به دلم

رفتی تو زاین دل

نبودی تو منزل

زمونه چه سخته

نموندی تو با میل

جفا به دلم

ندیدی تو مهتاب

دلی شده بی تاب

رفته امید از دل

مغربی از آفتاب

جفا به دلم

ترانه ی من غم

برای تو بود کم
هرچه که بگویم

ندیدی تو ماتم

جفا به دلم...
گفتی مردابم ولی ،نیلوفر دارم

شب رو در راهم ولی ، آخر سحر دارم

گفتم، بی یارم ،دلم غمگینِ می لرزه

گفتی خیلی خونه ات سرده، خبر دارم

گفتم ، می ترسم، شبا ، از ترسِ یک کابوس

گوری بی مردهِ شبا من در نظر دارم

خودم میرم بی نفس در گور، چه می ترسم

دستت خنجر، رو به من از آن هذر دارم

گورم در سرما تنم رو سخت اسیرکرده

گفتی من راهی عزیزم بی خطر دارم

گفتم بیهوده خطر کردن نمیدونم

گفتی در تب، یک لب شیرین شکر دارم

لب ها در لب ها ،گره خورده تنم با تو

گفتم احساسم، که بی پروا شرر دارم

آغوشت برده منو تا اوج یک فریاد

دیگر در جسمم غریبی پر ضرر دارم

آخر اون کامت به شهدش ایدز آغشته

گفتی با خنده ،که مجنونی دگر دارم

رفتی، در آخر شبو روزم چه سخت میشه

دیگه می سوزم چه عمری بی ثمر دارم
با تو بودن شور وحاله

بی تو زندگی محاله

بیا تا با هم بشینیم

رخ تو سرخ چو لاله

***************
با تو مهتاب چه قشنگه

شبامون از همه رنگه

دست تقدیر به دلامون

داره خوشبختی میاره

تو ببیبن چه حالی داره

نوید بهارو داره

توی اون دشت دلامون

خدا هم نوری میباره

پس بیا بخند عزیزم

شبی زیبا پر ستاره

همه رو به پات میریزم

توی خلوتم دوباره
  • با تو من شبی ندارم...

گلی وهمه بهاری
خوش سخن همچو قناری
عطر مویت عطر گلها
معنی هر انتظاری
پیش من تو مانگاری؟!!!...

گفتی که پیشت می مونم
عشقمو با تو میخونم
در گل باغ ترانه
تو گلی منم میدونم

خنده ی تو شادی من
عاشقی و خندی من
عشق واون زیبایی تو
شب های بی دردی من

مهتابو بقل میگیرم
به شب ستاره میرم
توی مهتابی شبها
به خدا بی تو میمیرم

دل من دیونه ی تو
عاشق اون بوسه ی تو
شرمو از نگات میخونم
دل همه بهونه ی تو

برق چشمات چه قشنگه
خوب و از همه رنگه
توی آسمون چشمات
عشق من مست ومنگه

با تومن شبی ندارم
روزموازتو میارم
که با تو بمونه عشقم
تا ابد ترسی ندار
با نام تو همه نام

توُی برام نشانی

از آن بهشت مکانی

خوشحالم ومی خندم

در رخ تو جهانی
*

گل به مویت قشنگه

هم زیبا وخوشرنگه

تبسم لب تو

زیبا وچون گلرنگه

*
در پناه تو آرام

با نام تو همه نام

وجود و هستی تو

شیرینی وهمه کام

*

چگونه یابم کویت

تا بیایم به سویت

ای هستی من ازتو

دارم می بینم رویت
*
*
پس بیا توکنارم

ز عشقت بیقرارم

نذارکه من بمیرم

با دوریت بیمارم
*
*

خواهشم از تو اینه

بمونیم بچه گونه

با خوبی فراون

عشقو بگیریم آسون
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53