ایران رمان

نسخه‌ی کامل: آیا زمان تاسیس شبکه موسیقی داخلی فرا رسیده است؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
[عکس: music.jpg]

[ مجید رئوفی - دبیر سرویس پاپ ]


«آهای قلب رو دیوار»، «اما عشقه که واسه تو بی‌قراره»، «نذار این فاصله بیشتر از این شه»، «هیشکی نمی‌فهمه چه حالی دارم»، «من می‌خوام پیاده شم»، «پر می‌گیریم تا اوج آسمونا»، «خب حرفمو پس می‌گیرم»... اینجا تعدادی از مصراع‌های ترانه‌های مگاهیت را به عنوان یادآوری آوردم. اینها عموماً مصراع اصلی هم نیستند که پس از گذر زمان به جمله قصار تبدیل شده باشند، اما قطعاً کمتر کسی با خواندن این تک‌جمله‌های ناقص، ترانه و ملودی اصلی را به خاطر نمی‌آورد. آن روزها ترانه‌ها هیت و به یک زمزمه عمومی تبدیل می‌شدند و گاه یک خاطره جمعی می‌ساختند. امروز اما «آن روزها» نیست...

تولید به شدت بالا رفته، تعداد خواننده‌ها بسیار زیاد شده، رسانه‌های مَجازی برای انتشار و تکثیر آثار جدید به اندازه کافی -شاید هم بیش از اندازه- در دسترس است، اما کاری «بگیر» نمی‌شود. اپراتورها هم زیادند، دسترسی به موسیقیِ روز هم خیلی راحت‌تر شده. اپراتورها یک کار جدید می‌شنوند و می‌خواهند شبیه‌اش را بسازند و طبیعتاً بازار کپی‌های دستِ‌چندم داغ می‌شود. از سوی دیگر، مخاطب هم که به محصولات بسیار زیادی دسترسی دارد، دیگر هرکاری را با دقت گوش نمی‌کند. اگر همان بار اول، آهنگ یا ترانه یا صدا یا سازبندی کار، «آن»ی داشت و او را گرفت، دوباره هم می‌رود سراغش وگرنه که هیچ.

همه اینها را گفتم تا تأکید کنم این هیت نشدن کارها، دلایل زیادی دارد. اما یکی از مهم‌ترین دلایل‌اش در این عصر و این دوره، نبودِ یک شبکه برای پخش محصولات تصویریِ مُجازِ باکیفیت است. امروز، کار خوب بین انبوه کارهای معمولی گم می‌شود، اگر تصویر نداشته باشد و این تصویر از رسانه‌ای همگانی منتشر نشود.

سرعت اینترنت هم به گونه‌ای نیست که تصاویر در قاب کامپیوتر و لپ‌تاپ و گوشی تلفن همراه، عمومی و فراگیر شوند. یک شبکه لازم است؛ یک شبکه مُجاز که «چرا رفتی» همایون در آن پخش و فراگیر شود و نه در PMC.

فراموش نمی‌کنیم دوره‌ای که MITV مجوز داشت و «شراره» فرزاد فرزین، «چی شده» بابک جهانبخش، «دل دل دیوونه» گروه کارو و خیلی از آثار دیگر خواننده‌های آلبوم اولی، هیت شدند و خیلی از این چهره‌ها هنوز هم محبوبیت‌شان را مدیون آن مدیوم هستند.

همه اینها البته نگاهی است اجمالی از درون جامعه موسیقی به پدیده رسانه تصویری؛ نگاهی که قطعاً به تحلیل نیاز دارد و بحث. اما همه چیز به این نگاه محدود نمی‌شود و باید به موسیقی و تصویر و تأثیرات‌اش از منظر دیگری هم توجه کرد.

از نگاه کلان، ایجاد یک شبکه تلویزیونیِ پخش کلیپ، می‌تواند بازارِ خیلی از رسانه‌های آن‌سوی آبی را کساد کند. امروز خوراک اصلی این شبکه‌ها را محصولات داخل کشور تأمین می‌کنند و زمانی که رسانه‌ای برای پوشش آنها داخل کشور وجود داشته باشد، دیگر چه نیازی است به حضور در شبکه‌های ماهواره‌ای غیرمُجاز؟

چند سالی است که بنا به یک سیاست اصولی و درست، موسیقیِ پاپِ فارسی‌زبان به داخل کشور وابسته شده و حتی اغلب پول‌سازهای سابقِ موسیقی -موسوم به لس‌آنجلسی- تغییر شغل داده‌اند و ستاره‌های موسیقی داخل کشور هستند که سالن‌های بزرگ اروپا و آمریکا را تسخیر می‌کنند. با این اوصاف و در جهت پُر کردن یک خلأ بزرگ که خارج‌نشین‌ها ندارند و دست‌اندرکاران موسیقی داخل کشور با آن رو‌به‌رو هستند، یک نگاه جامع و کلان‌نگر و استراتژیک، قطعاً به تأسیس یک شبکه تلویزیونی پخش موسیقی و کلیپ مُجاز رأی مثبت می‌دهد؛ تصمیمی تأثیرگذار که می‌تواند روند تمرکز به داخل موسیقی فارسی‌زبان را تسریع ببخشد.

نمود این تأثیرگذاری مثبت را پیش‌تر، در اعطای مجوز فعالیت رسمی به کسانی که نام‌شان را زیرزمینی گذاشته بودیم، دیده‌ایم. این درایت و دوراندیشی، هم آنها را به مسیر درست و سالمی هدایت و هم رضایت مخاطب را جلب کرد و هم چرخ‌های صنعت موسیقی را روان‌تر و بهتر به گردش درآورد.

آنچه همه تصمیم‌گیران و مدیران و اهالی هنر بر آن اتفاق نظر دارند، این است که ساخت کلیپ‌های مطابق عُرفِ مرسوم -البته با تکیه بر تکنولوژی روز- هم تضادی با ایده‌های حاکمیتی ندارد، هم کارآفرین است و هم مخاطب عموماً جوان موسیقی و تصویر را جذب می‌کند. در این امتداد، قدم اول چندی پیش برداشته شد؛ به همت «علی مرادخانی» و «جلال مشفق» جشنواره‌ای برگزار شد به نام «ققنوس» که چهره‌های مهم موسیقی پاپ در آن حضور داشتند و در اولین دوره به آن اعتبار بخشیدند؛ حضوری عملگرایانه که بیش از همه به نفع خود هنرمندان است و علاقه‌مندان‌شان.

بی‌شک، مدیر استراتژیستی مثل «علی مرداخانی» همراه با همکارانی که کپسول تجربه و توانمندی هستند، در برگزاری جشنواره ققنوس، در مشارکت دادن به همه گروه‌ها و نگاه‌ها در بخش رقابت و هم حضور اعتباربخش چهره‌هایی مثل محمد اصفهانی و علیرضا قزوه و دیگران در جشنواره و همچنین در توجه ویژه به تکنولوژی روز، هوش و درایت و کاربلدی و تجربه‌شان را یک بار دیگر عیان و پایه‌های ایجاد یک شبکه موفق را هم به خوبی پی‌ریزی کردند.

حالا نوبت حمایت تصمیم‌گیران سایرحوزه‌ها و البته هنرمندان و رسانه‌هاست که با واکنشی عملگرایانه، از این تصمیم استراتژیک معاون هنری ارشاد حمایت کنند و این فرصت خوب را ارج نهند و هرچه سریع‌تر زمینه‌های حضور بخش خصوصی معتمد را فراهم کنند تا تلویزیونِ موسیقی راه بیفتد و منشأ خیر برای توسعه فرهنگ و هنر در امتداد امنیت ملی کشور شود. با توجه به صحبت‌های دلگرم‌کننده «بیژن نوباوه» معاون کمیسیون فرهنگی مجلس و حمایت‌های ضمنی بخش دیگری از مسئولان و تصمیم‌سازان، می‌توان امیدوار بود که موسیقی به جایگاه شایسته خود برسد.



منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
فرا رسیدن که رسیده ولی دولت این چیزا رو قبول نداره