ایران رمان

نسخه‌ی کامل: یک سفر کوتاه،ترسناک
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
یک سفر کوتاه
_____________________________________________________________________
وسایل گزاشتی تو ماشین اره عزیزم فقط منتظر توام بیا بریم دیگه خوب صبر کن من کار دارم چه عجله ایی داری عزیزم می خوریم به شب نمی تونم رانندگی کنم اشکال نداره یک جا استراحت می کنیم اااخخخخخخخخخخخخ میام خفت می کنم بیا راه بیفتیم
اهههه امدم چقدر غر زدی من غر می زنم الان حالیت می کنم با شه باشه غلط کردم وللللللللللللم کن ولممممم کنننن باشهه باشه دیگه نبینم اذیتم کنی ها باشه اقا جان من رفتم تو ماشین بشینم درقفل کن بیا ملوسم تو بردار بیار باشه بشین تو ماشین ... داخل ماشین چقدر شلوغه چکار کردی ولش بشین حالا کی غر می زنه تو یا من اصلا هردو غر می زنیم بی خیال, محمد روشن کن بریم دیگه باشه خانومم , تا باغ چقدر راه هست چیزی نیست 4 ساعته نگفتی باغ کی هست باغ دوستمه گفته هر وقت دوست داشتی بیا کلیدشو بگیر برو محمد باغش امن هست نریم اونجا بخورنمون چی کی میاد تو رو بخوره دیدی چی شد عسل یادم رفت بردارم عسل برای چی گفتم شاید خواست تو رو بخوره عسل بهش بدم با عسل بخورت حالش بهم نخوره خیلی بی ادبی اخخخخخخخخخخخ چرا نیشگون می گیری
اخخخخخخخخخخ باشه عسل برنمی دارم نمک بر می دارم اخخخخخخخخخ باشه هیچی بر نمی دارم خالی خالی بخورد محمدددددددد
چرا اذیتم می کنم اصلا باهات قهرم اوووومم خوب بابا نازتو خریدارم چرا ناز می کنی برو من باهات قهرم قهر نکن دیگه مگر من می زارم کسی بخورد کی جرات داره بهت نزدیک بشه قلم پاشو می شکونم اوههههم پس من می گیرم می خوابم رسیدم بیدارم کن بیا هنوز راه نیافتادیم به فکر خوابه خوابم میاد خخخخ تو مگر دیشب گزاشتی بخوابم هی کخ می ریختی من به تو کخ نریزم به کی بریزم به هییچ کس کخاتو نگه دار بگیر بخواب حرف نزن رسیدیم بیدارت می کنم اه غرغرو .... بوق بوق بوق رسیدیم بیدار شو آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ کوفت این همه خوابیده باز خمیازهم می کشه اینجاس چرا اینجا اینجوری هست اینقدر ترسناکه چرا درختاش اینجورین چطورین مگه براگاش زرده خوب ایکو فصل پاییزه دیگه ببخشید یادم رفت بدم برگاشو برای پرنسس رویاهام رنگ کنن اخخخخ
باز چیه چرا نیشگون می گری من نمیام تو می ترسم نگاه کلاغه چطوری نگامون می کنن کو کو کدوم کلاغه بگو چشاشو در میارم به ناموس مردم نگاه می کنه نفس کش ععهههه من که کلاغی نمی بینم اونا رو درخت نشسته نه من نمی بینمش محمد باز داری اذیت می کنی نه بخدا اذیت نمی کنم کو کلاغ اخخخخخخخخخخ باز برای چی برا که خودت می دونی برو ملوس بیار بریم تو نخیر ملوس شما بردار من از گربه بدم میاد من وسایل میارم داخل, باشه مرد به این گندگی از یک گربه بدش میاد بعد اسم ما دخترا بد در رفته
بیا ملسوکم ایییییییییییییییییییی چی شد هیچ ملوس چنگم زد تا حالا سابقه نداشته دیدی برا همینه از گربه بدم میاد بزارش تو قفس ببرش برو وسایلو میارم عجب خونه بزگی هست محمد گم میشیم توش با من باش گم نمی شی وسایل کجا بزارم ؟؟؟؟ بزار تو WC
خوب بزار تو اتاق خواب دیگه بعد به من می گه ایکیو چقدر در اینجاس کدوم اتاق خوابه عکس تخت خوابو رو درش نمی بینی
باید ببرمت بینایی سنجی حالا دیدی لقب ای کیو هنوز برا تو هست تق قــــــــــــــــــــــــیج چ درش صدا می ده وای محمد چه تخت با حالی نه نپر روش برا چی برای که مرد باید این کارو بکنه کی گفته ؟؟؟؟؟اینو من می گم حرف حرف مرده برو بابا من که پریدم بی جا کردی مگه نمی گم نپر ول کن ول کننننننننن باشه تو اول بپر بزارم زمین نخیر باهم می پریم تا سه می شمارم محمد نکن1 .....بزارم زمین2..... بزاررررررررررررررررم 3 .......محمد ندازممممممممممممممممم اخ له شدم برو اونور مردک لهم کردی باید له بشی تا قدر شوهرتو بدونی ولی تخت نرمی هست داره شب می شه به فکر شام باش حاج خانوم چی می خواهی بخوردم بدی کوفت کوفتم برات زیاده بوفــــــــــــــــــــــــــــ در اتاق چرا بسته شد حتما باد بوده تق تق تق وای محمد حتما باد داره در می زنه بزار بیینم کیه ترسو تق قــــــــــــــ بیا دیدی ملوسه در قفسشو نبستی امده بیرون دم ملوس گرم چقدر محکم در می زنه خانومم اینقدر بدبین نباش دیگه کی جز من تو, تو این خونه هست نمی دونم از اون دوستت بپرس بلند شو به فکر شام باش از گشنگی مردم اشپز خونش کجاست گوجه و تخم مرغ را اوردی یک اوملت مشتی برا عشقم درست کنم حالشو ببره نخیر تو ماشین نیاوردم خوب بلندشو بیارش دیگه مگه گشنه نیستی باش الان میارم من میرم تا وقته تو اشپز خونه چه اشپز خونش بزرگه اینجا گاز داره بزار امتحان کنم اره خوشبختانه به قیافه خونه که نمی خورد کبریتش کوپس اه, بیااینم گوجه و تخم مرغ محمد کبریت نداره اینجا خوب اینجا کلن گاز نداره باید برم پیک نیکو از تو ماشین بیارم یادم رفت چرا گاز داره شیر گاز باز کردم داشت کو بزار امتحان کم پیسسسسسسسسسسسسسسس راست می گی گاز داره عجیبه رفیقم گفت اونجا گاز نداره باید کپسول گاز براش بگیرم محمد این خونه کمی عجیب نیست نه دختره ترسو خونه به خوبی حالا که گاز هست غذا رو درست کن من رفتم شومینه رو درست کنم یخ زدیم هیزما توحیاطه باشه برو راست می گه محمد ,ترس چیه من که نمی ترسم زهرا خودتو گول نزن مثل چی ترسیدی خودمو که نمی تونم گول بزنم ای خدا خودت کمک کن اگر بخاطر محمد نبود اصلا تو خونه نمیامدم دیگه خیلی حرف زدم بهتره غذا رو درست کنم خانوممممم غدا درست نشد 1 ساعت داره چی درست می کنی چرا چرا درسست شد الان برو تو اشپزخونه نیا می گم برو ناخونک نزن بزار امتحان کنم ببینم دست پوختت چطوره اومممممممممم عجب دست پوختی گوشیتو اوردی گوشیمو برای چی شماره مامانتو بگیر کارش دارم چکارش داری شما بگیر کارش دارم بگو چکارش داری می خوام بگم طرز تهیه املتو بهت یاد بده اخخخخخخخخ نیشگون نگیر نگیر غلط کردم غلط کردم کی گفته غذا بده غدا به این خوشمزگی بریم بخوریم ول کن قلوه رو کندی اخخخخخخخخخخخخ برو باهت قهرم من اصلا غذا نمی خورم باز ناز کرد گفتم که نازتو خریدارم پولام تموم می شه این قدر ناز نکن برو سفره رو پهن کن از گشنگی مردم چقدر خونه سرده شومینه روشنه نمی دونم چرا گرم نمی شه بریم نزدیک شومینه غذا بخوریم دستت درد نکنه خانوم عجب غذایی بود من برم بخوابم خسته ام کجا هنوز ساعت هنوز 5 دیقه دیگه مونده تازه سر شب بشه سر شب شما ساعت 10 هست خانوم شما که رانندگی نکردی من بدبخت رانندگی کردم حداقل صبر کن ساعت 10 بشه سفره رو جمع کینم باهم بریم بخوابیم باشه پس منم کمکت می کنم جمع کردیم دیگه بریم بخوابیم که چشمام باز نمی شه من برم ملسو بیارم
غذاشو بدم بخوره نگاه کن اگر گزاتشی بخوابم خوب پس تو برو بخواب من میام بخوابم ملوس کجایی این گربه لعنتی کجا رفته
جیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ وای خدای محمــــــــــــــــــــــــــــــــــــد چی شده چرا جیغ می کشی ب ب ب بی ا این چرا موهاش سیخ شده بلندشو برو زهرا بهش نزدیک نشو حیون ترسیده از یک چیزی , بلندشو بریم محمد تو روخدا فردا از این خونه بریم من می ترسم
باشه می ریم بیا بریم تو اتاق خواب گریه نکن دیگه چیزی نیست حیون خوب می شه باشه برو تو تخت بگیر بخواب سرمو اروم گزاشتم رو تو خوب به چیزای خوب فکر می کردم ولی فایده نداشت خوابم نمی برد نگاه کن انگار نه انگار اتفاقی افتاده چطور برم دستشویی می ترسم ,بیدارش کنم باهم بریم نمی خواد خیلی خسته بود نمی خوام اذیتش کنم همین طوری می خوابم خیلی داره فشار میاره نمی تونم تحمل کن باید بلندشم برم اووووو دربازکنم از صدا در بیدار می شه بهتر شاید بیدار شه تا دستشوی باهام بیاد
در باز کردم چرا صدا نداد انگار نگار که که چند ساعت پیش صدا داشت فکر خودمو به جای دیگه مشغول کردم دستشوی ته راه رو بود چقدر تاریک تهش راه افتادم برم طرفش چند قدم که جلو تر رفتم هوا سنگین شده بودسوز سردی میامد دو طرف راه رو دوتا اتاق بود نزدیک شون شدم صدا گریه میامد می خواستم برگردم ولی نصف راهو امده بودم حیف برگردم به طرف دستشویی با سرعت دویدم برقو روشن کردم رفتم داخل درو از داخل قفل کردم فکر برگشت دیونم می کرد چطور می تونستم برگردم احساس می کردم به اندازه 10 سال پیر شدم قفل درو باز کردم که برگردم در باز نمی شد هرچی زور میز دم در باز نمی شد ترسیده بودم محکم به در می زدم محمد صدا می کردم اینقدر داد زده بودم که صدام گرفته بود نمی دوسنتم چند دقیقه تو دستشویی هستم صدای زوزه گرگ پشت در شنیدم صدای چندتا گرگ بود محکمتر به در می زدم تا محمد بیدار شه قدرتی دیگه نداشتم صدا زوزه بیشتر شده که برقا رفت دیگه امیدی نداشتم الان سکته رو می زدم تمام بدنم داشت می لرزید دور خودم می چرخیدم که بتونم که چیز رو لمس کنم برقا امد یک لحظه تو تمام دستشویی از تواینه خونی دیدم بود دستگیره در پایین امد در باز شد چشمامو بسته بودم منتظر مرگ خودم بودم در باز شد تو بودی محکم به در می زدی چشمام باز کردم دیدم محمد هست گریم گرفته نمی تونستم حرف بزنم خودمو انداختم تو بغلش بیحال شده بودم بردم تو اتقاق می رم برات اب بیارم نه نرو به هیچ وجه از م دور نشو می ترسم زهرا چشمات قرمز شده چکار کردی با خودت محمد دارم دیونه می شم نمی تونم اینجا بمونم بلندشو از اینجا بریم باشه وسایل جمع می کنم بریم وسایل جمع کرد بریم چراغ قوه رو برداشت که بریم در اتاق باز کرد همون صدا اول را داشت ملوس کرد تو قفس که بریم در حیاطو باز کرد نور انداخت رو ماشین وای خداکلاغه رو ماشین بود محمد کلاغ نشسته رو ماشین من کلاغو نمی بینم محمد الان حوصله مسخره بازیتو ندارم می گم کلاغو نمی بینم دیگه, ولی من میبینمش داره نگامو می کنه از خونه زدم بیرون سنگ برداشتم محکم پرتاب کرد طرف کلاغ خورد به شیشه ماشین شیشه جلو ماشین شکست کلاغه بلند شد رفت تو خونه در خونه به شدت بسته شد بریم تو ماشین بشیینیم با عجله تو ماشین نشستیم محمد با دنده عقب از حیاط باغ امد بیرون چراغا رو روشن کرد با سرعت راه افتادیم به سمت شهر چشمامو بستم به خیال این که تمام شدش که محمد با سرعت زد تو ترمز چشمام باز کردم به شیشه چسبیده بودم یک انسان تمام سیاه بود کلا هیچش دیده نمی شد برخورد کردیم بعد که بهوش امدم تو بیمارستان بودم چیزی یادم نمیامد دکترا بالا سرم بودن داشتن نگام می کردم دکتر چندتا سوال ازم پرسید بدون این که جواب بدم اروم گفتم محمدددددد گفتن حالش خوبه بعد از یک هفته مرخص شدم محمد زودتر مرخص شده بود به سمت خونه رفتم همچی اروم شده بود به غیر ملوس که ساعت 11 شب موها بدنش سیخ می شد...
............................................................
maramaramaramaramaramaramara
وای خدااین چی بود دیگهHuh
خوشمان امد xcvb