امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دنياى سايه ها چقدر راستگوست؟
#1
Huh Angelنام دنياى مجازى را دنياى سايه ها گذاشته ام.به نظرشما تا چه اندازه ميتوان به واقعيت نظرات وانديشه هاى افرادى كه دراين دنيا درحركتتند اعتماد كرد؟شما تا چه اندازه با سايه هاى اين دنيا راز دل ميگوييد؟
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
عزيزم همه تو دنياى مجازى خالى مى بندن مخصوصا پسرا. اصلا اعتماد نکنيد. بخداااااااxcvl
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
چرابايدتصوركنيم دراين دنيا همه درحال دروغ گويي يا ناسزاگفتن ياخالى بستن هستن؟ميخواهم دنياى مجازى را باحقيقت محض ببينم واشنا كنم .
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
عذر میخوام شاید نظر من به درد خودم بخوره اما به نظرم انطور ینیست که "همه" در حال خالی بستن باشن.

آدم ها متفاوتن و نمیشه همه رو به یه چوب زد.

همونطور که تو دنیای واقعی همه جور آدمی پیدا میشه تو دنیای مجازی(سایه ها) هم ؛ هم با صداقت داریم و هم بی صداقت و دروغگو

بگذریم از اینکه به دلیل عدم رابطه چهره به چهره خیلی از ما ممکنه ناخواسته در دنیای مجازی متفاوت از دنیای واقعیمون رفتار کنیم .مثلا بیشتر ابراز علاقه کنیم ،زودتر دوست بشیم و دوست بداریم و ... که بسته به موقعیتش ؛میتونه حسن و یا عیب محسوب بشه.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
ثمين بانوجان ممنون ازنظرت، به اين نتيجه رسيدم كه ميتوان دراين دنيا مانند اتاقك اعتراف كليسا افكار راعريان بيان كرد به اين دليل برخى عجيب صادق هستند واز قضاوت نميهراسند چون شناخته شده نيستند.انكس كه به دروغ روى مى اورد دنيايش راتهى ميداند واز خود وقضاوت ديگران مى هراسد.شايد هم دردنياى واقعى با كمبودهاى رنج اور دست وپنجه نرم ميكند واين دنيا برايش تخليه هيجانى وروحى است. ويل دورانت درتاريخ تمدن ذكر ميكند (ايرانيان باستان سه خصوصيت داشتند دروغ نميگفتند،قرض نمى گرفتند،دراب جوى ورود اب دهان نمى انداختند.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
خوشحالم از اينكه ميتونم بنويسم ،بدون نگرانى از قضاوتها .ميخوام ازخودم بگم:يه زمانى بابا داشتم ازش حساب ميبردم با اينكه هميشه حسابم پاك بود ومورد اطمينان او وهمه .بيشتر خواسته ام درقبال بابا اين بود كه فقط چند ساعت باهاش حرف بزنم ،اما متاسفانه هميشه او بود كه برايم حرف ميزد حرف هم نه،گلايه از رفتارهاى بقيه خواهر برادرها،اره براى بابا يك گوش بزرگ بودم. روزهاى اخر كه زير اكسيژن بود با لبخند بهش ميگفتم الان ديگه ميتونم حرف بزنم وتو گوش كنى .اما بازهم چيزى نميگفتم چون اينطورى دوست نداشتم حرف بزنم.چند روز بعد بابام براى هميشه رفت .من ماندم حرفهاى نگفته ويك ارزوى محال كه ١٧ساله درحسرتش هستم يكبار glaاغوش بابامو حس كردن (اخه هيچ وقت منوبغل نكرد با اين كه دوستم داشت)چند روز ديگه سال بابام هست. اى اهل دنياى سايه ها باباهاتونو بغل كنين وببوسين وگرنه بعدا درحسرتش ميمونين.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
سلام امروز وقتى سرخاك بابا رفتم براش از ورودم به دنياى سايه ها گفتم خوشحال شدم اولين خاطره ام از اون بود. راستى اگر درمورد سن وعقايدمان حقيقت رابگوييم ،يااينكه اگرنميخواهيم كسي واقعيت رابداند، دروغ نگوييم چه ايرادى دارد؟ واقعا لازم هست درمورد همه چى خود را انطورنشان دهيم كه نيستيم؟ يكى اهل نماز ودعا هست يكى به دور ازان واهل موسيقى ورقص .اين بايد براى خودمان مهم باشد يا براى دوستان دنياى سايه ها؟من خودم اهل ميهمانى ورقص واواز نيستم اما بايدازخاطرات نداشته لب دريا با گيتار ورقص وبازى جرأت يا حقيقت بگويم؟ايا ارزش انسان تبديل به نوع تفريح است؟
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
دنیای سایه ها !!!
چه اسم جالبی ولی خواهش میکنم این دنیا رو جدی بگیریم که اثر مستقیم روی زندگی همه ی ما داره .
اينه همه دستايي كه منتظر بارونه
يكي اون بالا نشسته كه خودش ميدونه
ميدونه كاريه كه فقط خودش ميتونه
دستاي خالي رو خالي برنميگردونه
.mara.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
سلام امروز صبح برادرزاده ام را ميبردم مدرسه كه با ديدن سايه ام .......خوب ميخوام دنياى سايه ها رو با سايه خودم دريك صبح پاييزى تفسيركنم.براى سايه قرارگرفتن در زيرباران ،زيرتابش خورشيد،درسرما وگرماو.....فرقى نداره.دركنارچه سايه هايى باشه.ديدين وقتى بادوستانتون ايستاده اين سايه ها كنار هم يا روى هم قرارميگيره اما هيچ احساسى درسايه ها ايجاد نميشه ،نه غم نه شادى نه درد نه سرما نه گرما. واين دنياى مجازى است؟نه غافل نشيم هرسايه ايي يك صاحب داره باجسمى كه غم درد سرما گرما عشق نفرت وابستگى دلشكستگى ترس اميد و.......را حس ميكنه.اى سايه ايى كه ميخواهى همسايه ديگرى گردى لطفا هم سايه ات را دراين دنياى اسراراميز ومبهم نرنجان ،گول نزن، دراينجاهم كوهى قرار داره كه مصداق شعر مولانا پژواك صدايمان را به سويمان برگردانه
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#10
سلام .عيسى عليه سلام همراه حواريون ازراهى ميگذشتند،لاشه سگى را ديدند.هركسي ازتنفراظهارنظركرد:چه بوى بدى،چقدر زشت ... حضرت به دندانهاى سگ نگاهى انداخت وفرمود:چه دندانهاى سالم وسفيدى.!! چه حوادثى را بايد ازسربگذرانيم ويا چندسال ازعمرمان بايد برود تا روزگار به ما بياموزد(هيچ بدى وزشتى مطلقى وجودندارد)؟
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:


چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
31 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۱۴-۰۷-۹۵, ۱۰:۱۲ ب.ظ)، sadaf (۲۵-۰۷-۹۵, ۰۶:۰۹ ب.ظ)، آرزو (۰۹-۰۷-۹۵, ۰۴:۴۵ ب.ظ)، ~ MoOn ~ (۲۵-۰۷-۹۵, ۰۲:۳۸ ب.ظ)، .ShahrzaD. (۱۶-۰۷-۹۵, ۰۴:۱۴ ب.ظ)، hadis hpf (۲۰-۱۱-۹۵, ۱۱:۵۷ ب.ظ)، نويد (۱۳-۱۲-۹۵, ۱۲:۵۲ ق.ظ)، • Niha • (۱۹-۰۷-۹۵, ۰۲:۴۱ ق.ظ)، 2fan2314 (۲۱-۰۷-۹۵, ۰۴:۰۷ ب.ظ)، آیداموسوی (۰۹-۰۷-۹۵, ۰۶:۳۵ ب.ظ)، revota1999 (۰۱-۰۸-۹۵, ۱۲:۵۲ ق.ظ)، barooni (۰۷-۰۷-۹۵, ۰۹:۱۲ ب.ظ)، صنم بانو (۰۷-۰۸-۹۵, ۰۳:۲۵ ب.ظ)، برف سیاه (۲۰-۰۷-۹۵, ۰۱:۲۰ ق.ظ)، ثـمین (۰۸-۰۸-۹۵, ۰۵:۱۷ ب.ظ)، maryamix (۲۳-۰۷-۹۵, ۰۳:۱۴ ب.ظ)، AsαNα (۱۷-۱۲-۹۵, ۰۳:۲۷ ب.ظ)، ft.samadi (۰۵-۰۸-۹۵, ۰۸:۰۳ ب.ظ)، hananee (۲۱-۱۱-۹۵, ۰۴:۴۰ ق.ظ)، nazanin_prsh (۰۹-۰۸-۹۵, ۰۸:۲۶ ب.ظ)، m@hshid (۱۰-۰۷-۹۵, ۰۵:۱۴ ب.ظ)، Baran123 (۲۵-۰۷-۹۵, ۰۳:۵۵ ب.ظ)، فاطمه۲۷ (۲۹-۰۷-۹۵, ۱۲:۰۲ ق.ظ)، farnaz83 (۰۵-۰۸-۹۵, ۱۱:۴۵ ق.ظ)، مجید نادری (۱۰-۰۷-۹۵, ۰۵:۲۱ ب.ظ)، d.ali (۰۸-۰۸-۹۶, ۱۱:۴۷ ب.ظ)، دختربهار (۱۳-۱۲-۹۵, ۱۲:۳۲ ق.ظ)، Eman14 (۱۹-۱۱-۹۵, ۱۱:۱۶ ق.ظ)، :)nafas (۱۳-۱۲-۹۵, ۱۰:۲۳ ق.ظ)، ستاره ی احساس (۲۱-۱۱-۹۵, ۰۲:۳۵ ق.ظ)، شاهدخت. (۳۱-۰۳-۰, ۱۱:۱۰ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان