۱۲-۰۹-۹۵، ۱۰:۵۳ ب.ظ
یک کشاورز ۶۰ ساله از شمال چین برای فروختن سیبزمینیهایش به شِنژِن در بخش جنوبی چین میرود، اما بازار عمده فروشی ۳۲ تُن سیبزمینی را از او نمیخرد.
ماجرا این بوده که یک فرد بازاری این مرد کشاورز را راضی میکند سیبزمینیهایش را به شِنژِن ببرد و به قیمت بالاتری هم بفروشد، او برای رساندن این مقدار سیبزمینی به بخش جنوبی کشور بیش از دو هزار و سیصد دلار (با در نظر گرفتن دلار سه هزار و ۷۰۰ تومانی یعنی بیش از هشت میلیون تومان) هزینه میکند و ۲۵۰۰ مایل (چهار هزار و ۲۳ کیلومتر) راه را طی میکند و چهار شب و چهار روز هم در مسیر بوده است.
در بازار عمدهفروشی به او گفته بودند که همه سیبزمینیهایش را خواهند خرید، اما زمانی که بار را برای فروش میبرد، خریدار بهانهای میآورد که سیب زمینیهایش خیلی کوچک هستند و اینطور میشود که همه بار روی دست این کشاورز ۶۰ ساله میماند.
او چارهای نداشته و همه سیبزمینیها را کنار جاده میریزد و سعی میکند آنها را به مردمی که گذری میگذرند، بفروشد؛ اما فروش آنطوری که باید پیش نمیرفت. اما درست زمانی که این کشاورز با قبول شکست در فروش محصولاتش میخواسته به محل زندگی خودش برگردد، معجزه رخ میدهد.
این کشاورز از این اتفاق خیلی خوشحال است و میگوید که نمیداند چطور باید از مردمی که در فروش بارهایش به او کمک کردهاند، تشکر کند.
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه
برنده میگه سخته اما میشه