امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نوشته ای زیبا و خواندنی
#1
بند ناف را بریدند و گریستیم از ترس جدایی.
اما رازش را نفهمیدیم.
به مادر دل بستیم و روز اول مدرسه گریستیم و رازش را نفهمیدیم.
به پدر دل بستیم و وقتی به آسمان رفت گریستیم و باز....نفهمیدیم.
به کیف صورتی گلدار...به دوچرخه آبی شبرنگ...


بارها دل بستیم و از دست دادیم و شکستیم و باز نفهمیدیم.
چقدر این درس "تنهایی" تکرار شد و ما رفوزه شدیم.




این بند ناف را روز اول بریده بودند
ولی ما هرروز به پای کسی یا چیزی گره زدیم تا زنده بمانیم
و نفهمیدیم.....افسوس نفهمیدیم که
قرارست روی پای خود بایستیم
نفس از کسی قرض نگیریم
قرار از کسی طلب نکنیم
عشق بورزیم اما در بند عشق کسی نباشیم
دوست بداریم اما منتظر دوست داشته شدن نباشیم


به خودمان نور بنوشانیم و شور هدیه کنیم.
دربند نباشیم....رها باشیم و برقص یم و آواز عشق سر دهیم.
عزت انسان بودنمان را به پای کرشمه کسی قربانی نکنیم.


بند ناف را خوب نبریده اند....به مویی بند ست...تمامش کنیم!


پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  زنانی که هنرشان به‌نام مردان نوشته شد! صنم بانو 3 61 ۲۳-۰۱-۰، ۰۹:۳۸ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  یک سوم ویکی‌پدیا را این مرد جوان نوشته! taranomi 1 95 ۱۴-۱۱-۹۷، ۰۲:۲۸ ب.ظ
آخرین ارسال: sadaf
  عجیب ترین وصیت نامه هایی که تا‌بحال نوشته شده‌اند! نیـایــش 4 289 ۱۷-۰۹-۹۷، ۰۳:۳۱ ق.ظ
آخرین ارسال: نیـایــش

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
5 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
ثـمین (۲۹-۱۰-۹۵, ۰۷:۱۹ ب.ظ)، AsαNα (۲۶-۱۰-۹۵, ۰۹:۲۶ ب.ظ)، d.ali (۲۶-۱۰-۹۵, ۱۰:۲۰ ب.ظ)، مهر دخت (۲۶-۱۰-۹۵, ۰۹:۳۱ ب.ظ)، میناm2 (۲۸-۰۶-۹۷, ۰۸:۳۶ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان