۲۳-۰۱-۹۶، ۱۲:۲۵ ق.ظ
آرتمیس در شهر هالیکارناس، پایتخت کاریا که زیر نظر حکومت هخامنشی قرار داشت به دنیا آمد. پدرش لوگدامیس، به عنوان ساتراپ (والی) در این شهر حکومت میکرد. مادر او از اهالی جزیرهی کرت بود. آرتمیس بعد از مرگ پدرش به عنوان جانشین او، ساتراپ کاریاشد.
۵۰۰ سال پیش از میلاد، ایران به عنوان یکهتاز تاریخ و قدرت بیرقیب جهان شناخته شدهی آن روز را زیر پرچم خود کشیده بود. با این حال یونان همواره چون خاری در چشم پادشاهان هخامنشی بود. از این روی در پی انضمام آن به خاک ایران بودند. داریوش هخامنشی به این سرزمین لشکر کشید ولی موفق نشد آن را فتح کند و در نبرد مارتن شکست خورد. بعد از او پسرش خشاریارشا به این اقدام اهتمام ورزید و با ناوگان خود رهسپار شبه جزیرهی یونان شد. آرتمیس نیز به عنوان فرمانده ناوگان دریایی به ارتش ایران پیوست.
عمدهی اطلاعاتی که در مورد این بانو وجود دارد از هرودوت است که او نیز اهل هالیکارناس بود. بنابر گفتهی هرودوت هیچ کدام از فرماندهان تابع ایران به اندازهی او به خشایارشا رأی صائب ارائه نداده و راهنمایی گرانبها نکردهاست. نام همسر آرتمیس نامعلوم و ناشناخته است و دربارهی شوهر او در تاریخ صحبت چندانی نشده است با این حال او یک فرزند به نام پیسیندلیس داشت که بعد از او حاکم هالینکارناس شد بعد از پسر او نیز نوهی او به سلطنت در این دولتشهر رسید.
در مورد ریشهی اسم آرتمیسدو عقیده وجود دارد. از طرفی نامش اشاره به الههی یونانی شکار و ماه و حاصلخیزی یعنی آرتمیس دارد و از سویی ممکن است ریشهی نامش از واژههای ایرانی آرتا، آرت، آرته (از اوستایی یا پارسی کهن) که میتواند به بزرگ، خوب، پاک معنی شود، گرفته شدهباشد. بنابراین واژهشناسی «آرتمیس» میتواند «بانوی پاک، بزرگ و... » باشد.
در مورد آرتمیس، هرودوت دو روایت مهم را نقل میکند؛ یکی در مورد توصیهی او به خشایارشا مبنی بر عدم ورود او به جنگ دریایی با یونانیان بود که در صورتی که خشایارشا این نظر را میپذیرفت میتوانست از شکست سالامیس جلوگیری کند.
اما دومین توصیهی او به خشایارشا مبنی به بازگشتش به ایران مورد تایید پادشاه قرار گرفت و او به ایران بازگشت. هرودوت در این باره از قول آرتمیس مینویسد: «با وجود این شرایط اضطراری حاضر، به نظر من شاهنشاه، یونان را ترک و مردونیه را با عده ای که خواسته و به خدمتی که داوطلب شدهاست، مأمور فرمایند و این مسئله منوط به آن است که او واقعاً شایستگی انجام چنین مأموریتی را داشته باشد. اگر نقشهی او نتیجه بخشید و موفق شد باز ظفر و کامیابی همایونی است و هرگاه او به مقصود خود نرسد تا وقتی که وجود عزیز پادشاه سلامت باشد و خطری متوجه خاندانت نشود، یونانیها برای ادامهی زندگی و بقای حیات خویش باید مدتها رنج بکشند. از شکست مردونیه غمی نیست چون او یک غلام شاهی بیش نیست و هرگاه یونانیها بر او دست یابند، هنری نکردهاند اما راجع به وجود مقدس همایونی باید عرض کنم که در عین کامیابی به وطن برمیگردید، چون آتن را به آتش کشیدهاید.»
هرودوت داستان دیگری نیز از آرتمیس نقل میکند که او در میانهی نبرد در حالیکه توسط یک کشتی یونانی تعقیب میشد، به یکی از کشتیهای خودی حمله کرد و بدین ترتیب کشتی یونانی را فریفت. البته در این داستان تناقضاتی وجود دارد؛ در چنین جنگ عظیمی که صدها کشتی جنگی از هر دو طرف شرکت داشتهاند، انتظار میرود که مانند هر پیکار دیگری، کشتیهای طرفین جنگ، پرچم و علامتهای مخصوصی به همراه داشته باشند تا نیروهای دوست و دشمن از یکدیگر شناخته شوند. همچنین دور از ذهن است که واقعیت چنین حادثهای هم از نظر سپاهیان یونانی و ایرانی حاضر در میدان نبرد و هم از نظر شاه و همراهانش که در ارتفاعات مشرف به میدان جنگ، ناظر پیکار سالامیس بودند، پنهان مانده باشد.
در کل، در آنچه که هرودوت از آرتمیس نقل میکند، حس غرور و افتخار ستایش از یک زن شجاع به عنوان همشهری از یکسو و خشم و کینهتوزی به عنوان یک یونانی از آرتمیس که در سپاه دشمن میجنگید، توأمان دیده میشود. این احتمال میرود که هرودوت با تمهیداتی سعی در برآوردن هر دو خواستهی خود کردهباشد.
در فیلم ضد ایرانی «۳۰۰؛ خیزش یک امپراطوری» نیز آرتمیس به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی حضور دارد اما ناگفته پیداست که به عنوان یک زن خشن و دیو سیرت به تصویر کشیده شده است.
ردپای آرتمیس حتی در معماری رومی که برگرفته از معماری یونانی است، نیز دیده میشود. ویتروویوس، معمار و یکی از لشکریان رومی در کتاب خود مینویسد: «در جنگ ایران و یونان، مردم کاریا از ایران پشتیبانی کردند. زمانی که یونانیها سرانجام از پیشرفت ایرانیان در خاک یونان جلوگیری کردند، به تنبیه کاریاییها پرداختند. مردان کاریایی را کشتند و زنانشان را به بردگی بردند. مقرر شد که این زنان باید برای ابد باری بهدوش بکشند. به عنوان نمادی از بارکشی ابدی زنان کاریایی، ستونهای زنپیکر به معماری یونانی وارد شد.» البته باستانشناسان در مورد صحت این نظر اختلاف عقیده دارند.
همچنین یکی از ناوشکنهایی که ایران در سال ۱۹۶۷ از بریتانیا خرید نیز آرتمیس خوانده میشد که بعد از انقلاب به نام دماوند تغییر نام داد.
منبع: بنیتا
رمز شب ...!
دوست دارم هایت هست
این را که بگویی
خوابم می برد