امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بیا خاطره تعریف کنیم دور هم...
#11
عه. هوو مى بينم که تو فاز خودمى.آخه منم ماشين استادمو پنچر کردم.خخخ
عاغا من از اين استاد کچلمون نمره مى خواستم.ينى نمره گرفته بودم ولى خب مى خواستم يه 2-3 نمره اضافه کنه که نمرم بهتر بشه.بعد مشنگ گفت نميدم الکى نمره به کسى. بيشوووور کارت دفترشو بهم داد گفت حالا شب تماس بگير شايد يه کارى برات کردم. من اول دوزاريم نيفتاد بعدش که به شبنم دوستم گفتم. گفت خاک تو مخت خواسته باهات دوست بشه اسکول.منم داااااغ کردم با شبنم رفتيم سراغ ماشينش.حالا بماند که شبنم کلى لسترس به من وارد کرد تا لاستيکشو پنچر کرديم.خخخ
هيچى ديگه وقتى مى خواست بره.داشتيم نگاش مى کرديم.کنار ماشينش ايستاده بود، ما هم با ماشين شبنم رفتيم کنارش ايستاديم.شبنم بوق زد براش. گفت استاد خدا بد نده چى شده؟؟
استاد: پنچر شده چيزى نيست.
من: استاد برسونيمتون.فکر کنم مسيرمون يکى باشه البته اگه دفترتون تشريف مى بريد.خخخ
استاد: يه خورده منو نگاه کرد.خخخ. سلحشور از اين درس افتادى.
من: استاد مى ارزيد.فقط خدا کنه عذاب وجدان نگيريد.بدروووود.خخخasna
بيچاره رفت تو کماasna
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#12
کاملا می ارزید هوو جان.خخخ
پرونده پنجری و خط انداختن ماشین من خیلی سنگینه[عکس: asna.gif]
یه بار ناظممون خواست تو شیوه تنبیه من نوآوری کنه چون دیگه اخراج و داد و بیداد و تعهد جوابگو نبود.خخخ
گفت که ماشین مدیر و بشورم انقدم کثیف بود که نگو زنگ ورزشم بود گفتم بعد ساعت ورزش میشورم گفتن نه نمیشه منم که جونمه و والیبال به شدت لجم گرفته بود دنبال یه راه تلافی بودم که خودش جور شد
مدیر بیچاره شیشه های ماشینو نکشیده بود بالا منم که ذاتا بچه خجالتی هستم به شدت روم نشد بهش یادآوری کنم.خخخ
دیگه خودتون تصور کنید چه بلایی سر ماشین اومد.خخخ
با پادرمیونی دبیر فیزیک از اخراج نجات یافتم ولی خب اونام خودشون دیگه خسته شده بودن وگرنه باز یه سه روز اخراج دیگه تقدیمم میکردن[عکس: asna.gif]
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#13
این خاطره ام مربوط به امساله
توی کافی شاپ با دوتا از دوستام نشسته بودیم
توی منو نوشته بود که ابمیوه صددرصد طبیعی
یکیشون ابمیوه خواستش ماهم به تبعیت از اون ابمیوه سفارش دادم با کیک شکلاتی
کیکش رو که اوردن همون اول کیک رو شروع کردیم به خوردن اولین چنگال از کیک که گذاشتیم دهنمون سه تامون هم به سرفه افتادیم چون روش پر از پودر کاکائو بودش
تا حدی که نصفش رو از روش برداشتیم بازم چسبیده بود به خامه ی کیک پودر کاکائو تلخ هم بودش اصلا نمیشد خوردش
کیک رو گذاشتیم کنار اومدیم ابمیوه رو بخوریم که دیدم جای اب میوه اب به همراه پودر شربتی نمیدونم خوردین از این پودر شربت ها یا نه خیلی مزه بدی هم داره
قشنگ پودرش تهش ته نشین شده بود هم ابمیوه همم کیک کوفتمون شدش
همونجور دست نخورده چون دوتاشم افتضاح بود یکم بیشتر نتونستیم بخوریم گذاشتیم موندش
حرصمون هم دراومده بودش همینجور الکی نشستیم یک دختر پسر دیگه هم اومدن از شانس کنار ماهم بودن خواستن سفارش کیک و ابمیوه بدن
ماهم از پشت سر همش چشم ابرو کردیم که از این سفارش نده بدبختا پشیمون شدن و قهوه سفارش دادن
دوباره چهارتا دختر اومدن اونا فقط ابمیوه میخواستن با ایس پک یکیشون میخواست بازم ما نذاشتیم سفارش بدن
یعنی قشنگ کارشونو کساد کردیم اون روز هر کس میومد نمیذاشتیم ابمیوه و کیک سفارش بده تا اخر وقت الکی نشسته بودیم و سفارشارو خراب میکردیم:-2-42-:
تا اون باشه چیز خراب به ما نده :-2-42-:
موقع جساب کردن هم همچین با اخم پولو دادیم بهشون انگار داریم زوری پول میدیم asna
چقد زیاد شدشxcvl
پاسخ
سپاس شده توسط:
#14
پارسال بود که من یه مانتو از کیش گرفتم که عاشقش بودم ،مدلش این شکلی بود که جلو به حالت یه دالبر کوتاه بود اما پشت مانتو از کناره های دالبر تا مچ پا بلند میشد ،یعنی جلو کوتاه ،پشت بلند
همون ماه اصفهان نمایشگاه کتاب برپا شد و منو مانتو مذکور که به شدت باهاش احساس خوشتیپی میکردم و دوستام راهی خرید کتاب شدیم
نمایشگاه فوق العاده شلوغ بود ،پر دختر و پسر جوون
منم داشتم با فخر میون غرفه ها قدم میزدم که یه پسره که داشت با دوستش صحبت میکرد مانتوی منو دید و برگشت به دوستش گفت جلل الخالق مردم یه چیز پوشیدن از جلو مانتوعه از پشت چادر، هم خودش راضی هم خدا راضیtwol
دیگه اون مانتومو نپوشیدم
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگیست چه باشی چه نباشی...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Tongue جرئت داری بیا و ماشینتو بگو elena.r 36 1,417 ۲۴-۰۶-۹۴، ۰۹:۱۷ ب.ظ
آخرین ارسال: heliia
  فرض کن تو خونه تنهای تنهایی که یه دفعه...(بیا وجواب بده...) mahsa.b 8 372 ۰۸-۰۴-۹۴، ۰۲:۴۳ ق.ظ
آخرین ارسال: raha..79
  با کدوم دوره بیشتر خاطره داری؟؟؟ ملکه برفی 20 896 ۱۸-۰۱-۹۴، ۰۶:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Amir Mahdi

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
28 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۲۰-۰۳-۹۶, ۰۲:۴۱ ب.ظ)، ملکه برفی (۲۸-۰۶-۹۶, ۰۹:۳۵ ب.ظ)، نويد (۲۰-۰۳-۹۶, ۰۴:۲۳ ب.ظ)، Mahdiye (۱۹-۰۱-۹۶, ۰۷:۴۹ ب.ظ)، *گیسو* (۲۱-۰۳-۹۶, ۰۷:۲۴ ب.ظ)، barooni (۲۱-۰۴-۹۶, ۰۹:۱۸ ب.ظ)، صنم بانو (۲۲-۰۳-۹۶, ۰۷:۲۶ ق.ظ)، ثـمین (۲۰-۰۳-۹۶, ۰۱:۲۶ ب.ظ)، AsαNα (۰۳-۰۱-۹۶, ۰۹:۲۷ ب.ظ)، NARCISSUS.97 (۲۳-۰۱-۹۶, ۰۴:۰۷ ب.ظ)، d.ali (۲۳-۰۳-۹۶, ۰۱:۴۹ ق.ظ)، .AtenA. (۲۵-۰۳-۹۶, ۰۷:۱۰ ب.ظ)، دختربهار (۲۲-۰۱-۹۶, ۱۲:۲۲ ب.ظ)، Land star (۰۳-۰۱-۹۶, ۰۷:۱۰ ب.ظ)، ستاره ی احساس (۲۲-۰۱-۹۶, ۱۲:۱۴ ب.ظ)، salina (۲۲-۰۱-۹۶, ۰۱:۱۵ ب.ظ)، "Ava" (۲۳-۰۱-۹۶, ۰۲:۵۹ ب.ظ)، ♥هستی♥ (۱۹-۰۱-۹۶, ۰۷:۵۶ ب.ظ)، Elesa (۲۶-۰۳-۹۶, ۱۲:۰۰ ق.ظ)، »L@ntern Moon« (۱۴-۰۱-۹۶, ۰۳:۲۷ ب.ظ)، دلسا موسوی (۰۴-۰۱-۹۶, ۰۲:۰۹ ق.ظ)، taranomi (۲۳-۰۳-۹۶, ۰۳:۵۸ ب.ظ)، maTisA (۲۵-۰۳-۹۶, ۰۶:۴۴ ق.ظ)، هاجر (۲۱-۰۳-۹۶, ۰۳:۴۶ ق.ظ)، بهار قربانی (۲۰-۰۳-۹۶, ۰۱:۱۲ ب.ظ)، Fahimeh.a (۱۴-۱۰-۹۶, ۱۰:۱۹ ق.ظ)، نیـایــش (۱۱-۰۶-۹۷, ۰۲:۳۵ ب.ظ)، rahel mohammadi (۱۸-۰۸-۹۷, ۰۹:۱۱ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان