امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
یک آیه، یک تفسیر
#11
آیه ی 7 سوره ی حمد
صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم ولا الضالين



راه كساني كه انها را مشمول نعمت خود ساختي نه غضب شدگان و نه گمراهان.



این آیه که روزانه 10 بار قرائت می شود از سه گروه انسانها سخن می گوید.
دسته ی اول گروهی که به آنان نعمت داده شده
دسته ی دوم آنان که مغضوب خدا هستند
دسته ی سوم آنان که در ضمره ی ضالین و گمراهان قرار دارند.


هر گروه را جداگانه بررسی خواهیم کرد.
یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:
#12
کار ولی خدا احیاء قلوب و بیان امر و انتقال امر پروردگار عالم است. وجودات مبارکه ی اهل بیت به دلیل اینکه ولی مطلقه ی خدا هستند کارشان انتقال امر است.خدا در مقابل اطاعت از ایشان هدیه ای به انسان می دهد و آن نجات از سرگردانی و شک و تردید است در این زمین.
در آیه ی 54 سوره ی نور خداوند می فرماید:"وان تطیعوه تهتدوا"اگر اطاعت کنید از رسول الله صلی الله علیه و آله هدایت خواهید یافت. که البته این همان اطاعت از خدا ست.آیه ی 80 سوره ی نساء می فرماید:"
مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ
".دنیا یک جزیره ی سرگردانی است برای کسانی که از خدااطاعت نمی کنند.اما اگر اطاعت کرد خدای متعال او را به چه چیزی هدایت می کند؟
در آیه ی 69 سوره ی نساء می فرماید اگر کسی از خدا و رسول اطاعت کند همراه کسانی می شود که انعم الله علیهم.
این آیه ی شریفه را هم داریم که می فرماید:"اهدنا الصراط المستقیم.صراط الذین انعمت علیهم".ثمره ی اطاعت از اولیاء الهی، هدایت به صراط مستقیم است.اینها راهشان از دو دسته ی دیگر جدا ست.
جال ببینیم این سه دسته چه کسانی هستند.
یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:
#13
در آیه ی 6 سوره ی فتح خداوند هم شرک را معنا می کند و هم آثار تلخ سوء ظن را:
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکينَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً
خدا هم منافقین و منافقات و هم صاحبان شرک را عذاب می کند ککه آنها کسانی هستند که به خدا گمان بد دارند.کسانی که به خدا ظن بد دارند اولا برای خدا شریک قائلند که این خود آغاز بد گمانی است و این بد گمانی مراتب دارد. جزای آنها این است که خدا اینها را در دایره ی بد بیاری پشت سر هم می اندازد.جزاء وفاقا
بعد می فرماید و غضب الله علیهم
همان طور که در سوره ی حمد می فرماید صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم حال مغضوب علیهم طبق آیه ی 6 سوره ی فتح کسانی اند که به خدا بد گمان هستند.
در حقیقت اینان چهار دسته اند
مردان منافق، زنان منافق، مردان مشرک و زنان مشرک
چون خدا فرموده غضب الله علیهم
بعد هم که خدا غضب کرد ولعنهم لعنت می کند آنها را و بعد اعد لهم جهنم جهنم را برایشان آماده می کند و ساءت مصیرا بد گردیدن و صیرورتی را دارا هستند. که برای کسانی ست که اطاعت از ولی مطلق ندارند.

یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:
#14
ضالین چه کسانی هستند؟
در آیات 103 و 104 سوره ی کهف می فرماید
قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا.
بگو آیا شما را از زیانکارترین مردم از جهت عمل آگاه کنم؟
الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا.
گمراهان کسانی هستند که راه را اشتباه می روند اما خیال می کنند درست عمل می کنند.
در سوره ی احقاف می فرماید
و من اضل ممن یدعوا من دون الله
چه کسی گمراهتر است از کسانی که غیر خدا را می خوانند.
من لا یستجیب له برای آنها استجابت نمی شود الی یوم القیامه خدا تا روز قیامت به آنها اعتنا نخواهد کرد.
یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:
#15
صراط مستقیم صراط کسانی ست که نه مغضوبند و نه ضالین.قرآن می فرماید اینان مرضیین هستند.راه کسانی که خدا از اینها راضی است.
اینان چه کسانی هستند؟
در آیه ی 3 سوره ی مائده می فرماید
الیوم یئس الذین کفروا
چه روزی؟روز غدیر خم
من دینکم فلاتخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی
در آنجا داشتیم انعم الله علیهم
و نیز داشتیم صراط الذین انعمت علیهم
و در اینجا داریم اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا
خدا اعلام رضایت کرده است
دینی که راس آن امیرالمومنین هستند بعد از پیغمبر اکرم.
این صراط اعتدال محمدی (ص) است.اسم این صراط را صراط مستقیم نهاد.
یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:
#16
وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا
در احاديث در مورد احسان به والدين بسيار سفارش شده و از آزردن آنان نكوهش به عمل آمده است :

پاداش نگاه رحمت به والدين حج مقبول است . رضايت آن دو رضاي الهي وخشم آنان خشم خداست. احسان به پدر و مادر عمر را طولاني ميكند و سبب مي شود كه فرزندان نيز به ما احسان كنند. در احاديث آمده است : حتّي اگر تو را زدند ، تو اُف نگو ، خيره نگاه نكن ، دست بلند مكن ، جلوتر از آنان راه نرو ، آنان را به نام صدا نزن ، كاري نكن كه مردم به آنان دشنام دهند ، پيش از آنان منشين و پيش از آنكه از تو چيزي بخواهند به آنان كمك كن.

مردي مادرش را به دوش گرفته طواف مي داد ، پيامبر را در همان حالت ديد ، پرسيد: آيا حق مادرم را ادا كردم ؟ فرمودند: حتّي حق يكي از ناله هاي زمان زايمان را ادا نكردي.
از پيامبر اكرم سؤال شد: آيا پس از مرگ هم احساني براي والدين هست؟ فرمودند : آري از راه نماز خواندن براي آنان و استغفار برايشان و وفا به تعهّداتشان و پرداخت بدهي هايشان و احترامِ دوستانشان.
مردي از پدرش نزد پيامبر شكايت كرد . حضرت پدر را خواست و پرسش نمود ، پدر پير گفت : روزي من قوي و پولدار بودم و به فرزندم كمك مي كرد ، ولي امروز او پولدار شده و به من كمك نمي كند . رسول خدا گريست و فرمود: هيچ سنگ وشني نيست كه اين قصه را بشنود و نگريد! سپس به آن فرزند فرمود: « اَنتَ و مالٌك لاَبيك » تو و داراييت ازان پدرت هستيد.
در حديث آمده است : حتّي اگر والدين فرزند خود را زدند ، فرزند بگويد : « خدا شما را ببخشد » كه اين كلمه همان « قول كريم » است .
احسان به والدين از صفات انبياست . چنانچه در مورد حضرت عيسي توصيف } بِرّاًبوالدتي{ و در مورد حضرت يحيي } بِرّاً بوالديه { آمده است.
والدين تنها پدر و مادر طبيعي نيستند . در برخي احاديث ، پيامبر اكرم و امير المؤمنين پدر امّت به حساب آمده اند . همچنان كه حضرت ابراهيم ، پدر عرب به حساب آمده است . } ملّة ابيكم ابراهيم { .
اگر والدين توجه كنند كه پس از توحيد مطرح هستند ، انگيزه ي دعوت فرزندان به توحيد در آنان زنده مي شود . } وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا{.
سفارش قرآن به احسان ، متوجّه فرزندان است نه والدين . } وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا{ زيرا والدين نيازي به سفارش ندارند و به طور طبيعي به فرزندان خود احسان ميكنند.
یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:
#17
(کل نفس ذائقه الموت و انما توفون اجورکم یوم القیمه ):

(هر نفسی مرگ را چشنده است و همانا در روز قیامت همه شما به طور کامل به سزای اعمال خود خواهید رسید)،
این سخن برای مؤمن تصدیق کننده وعده و برای کافران تکذیب کننده وعید است و آنان اجر کامل خود را دریافت خواهندکرد،بعضی از مفسران به این آیه استدلال کرده اند به وجود عالم برزخ (25)،که بین دنیا و آخرت است ،چون در این آیه می فرماید:جزای کامل و تمام شما در قیامت داده می شود، بنابراین معلوم می شود در عالم برزخ هم جزا هست ، اما نه به طورکامل و تمام که این استدلال خوبی است ،(فمن زحزح عن النار وادخل الجنه فقدفاز و ماالحیوه الدنیا الامتاع الغرور):(پس هر کس خود را از آتش جهنم دورداشت و به بهشت ابدی وارد شد، حقیقتا رستگارشده است وزندگی دنیا جزکالایی فریبنده نیست )،(زحزح )به معنای دور کردن است و(فوز) به معنای رسیدن به آرزوست و مسلما کسی که با اعمالش خود را از جهنم دور و داخل بهشت می گرداند به نهایت آرزویش رسیده است و زندگی شما هم جز یک متاع فریبنده نیست و چنین متاع فانی را نباید به آن اعتنا کرد.
یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:
#18
آیه 185))- قانون عمومى مرگ! این آیه نخست اشاره به قانونى مى‏کند که حاکم بر تمام موجودات زنده جهان است و مى‏گوید: «تمام زندگان خواه و ناخواه روزى مرگ را خواهند چشید» (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ).

گر چه بسیارى از مردم مایلند، که فناپذیر بودن خود را فراموش کنند، ولى این واقعیتى است که اگر ما آن را فراموش کنیم، آن هرگز ما را فراموش نخواهد کرد.

سپس مى‏گوید: بعد از زندگى این جهان، مرحله پاداش و کیفر اعمال شروع مى‏شود «و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت» (وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
سپس اضافه مى‏کند: «کسانى که از تحت تأثیر جاذبه آتش دوزخ دور شوند و داخل در بهشت گردن د، نجات یافته، و محبوب و مطلوب خود را پیدا کرده‏اند» (فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ).

گویا دوزخ با تمام قدرتش انسانها را به سوى خود جذب مى‏کند، و راستى عواملى که انسان را به سوى آن مى‏کشاند جاذبه عجیبى دارند. آیا هوس هاى زود گذر، لذات جنسى نامشروع، مقامها و ثروتهاى غیر مباح، براى هر انسانى جاذبه ندارد؟! در جمله بعد بحث گذشته را تکمیل مى‏کند، مى‏گوید: «و زندگى دنیا چیزى جز تمتع و بهره‏بردارى غرورآمیز نیست» (وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ).

مهم این است که جهان ماده و لذات آن هدف نهایى انسان قرار نگیرد، و گر نه استفاده از جهان ماده و مواهب آن به عنوان یک وسیله براى نیل به تکامل انسانى، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه لازم و ضرورى مى‏باشد
یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:
#19
بسم الله الرحمن الرحین
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا(آیه 34 سوره نساء)
تفسیر آیه بر اساس تفسیر نمونه:
سرپرستى در نظام خانواده خـانـواده يـك واحـد كـوچـك اجـتماعى است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى دسته جمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عـهـده بـگـيـرنـد مـفـهـومـى نـدارد و در نتيجه مرد يا زن ، يكى بايد ((رئيس )) خانواده و ديـگـرى ((مـعـاون )) و تـحـت نـظـارت او بـاشد، قرآن در اينجا تصريح مى كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود. ((مردان سرپرست و نگهبان زنان هستند)) (الرجال قوامون على النساء). البته مقصود از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد منظم با توجه به مسؤ وليتها و مشورتهاى لازم است . ايـن مـسـاءله در دنـيـاى امـروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر هياءتى (حتى يك هيئت دو نـفرى ) ماءمور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو ((رئيس )) و ديگرى ((معاون يا عضو)) باشد وگرنه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى شود - سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است . و ايـن مـوقـعـيـت بـه خاطر وجود خصوصياتى در مرد است مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساسات (به عكس زن كه از نيروى سرشار عواطف بيشترى بهره مند است ) و ديـگرى داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از حريم خانواده خود دفاع نمايد. بـه عـلاوه تـعـهـد او در بـرابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه هاى زندگى ، و پـرداخـت مـهـر و تـاءمـيـن زنـدگى آبرومندانه همسر و فرزند، اين حق را به او مى دهد كه وظيفه سرپرستى به عهده او باشد.


البـتـه مـمـكـن است زنانى در جهات فوق بر شوهران خود امتياز داشته باشند ولى شايد كرارا گفته ايم كه قوانين به تك تك افراد و نفرات نظر ندارد بلكه نوع و كلى را در نظر مى گيرد، و شكى نيست كه از نظر كلى ، مردان نسبت به زنان براى اين كار آمادگى بـيـشترى دارند، اگر چه زنان نيز وظايفى مى توانند به عهده بگيرند كه اهميت آن مورد ترديد نيست . جـمـله بـعـد اشـاره بـه هـمـيـن حـقـيـقـت اسـت زيـرا در قـسـمـت اول مى فرمايد: ((اين سرپرستى به خاطر تفاوتهايى است كه خداوند از نظر آفرينش ، روى مـصـلحـت نـوع بـشـر مـيـان آنـهـا قـرار داده )) (بـمـا فضل الله بعضهم على بعض ). در قسمت ديگر مى فرمايد: ((و نيز اين سرپرستى به خاطر تعهداتى است كه مـردان در مـورد انفاق كردن و پرداختهاى مالى در برابر زنان و خانواده به عهده دارند)) (و بما انفقوا من اموالهم ).


ولى نـاگـفـتـه پـيـدا اسـت كـه سـپـردن ايـن وظـيـفـه بـه مـردان نـه دليل بالاتر بودن شخصيت انسانى آنها است و نه سبب امتياز آنها در جهان ديگر، زيرا آن صرفا بستگى به تقوى و پرهيزگارى دارد، همانطور كه شخصيت انسانى يك معاون از يك رئيس ممكن است در جنبه هاى مختلفى بيشتر باشد اما رئيس براى سرپرستى كارى كه به او محول شده از معاون خود شايسته تر است . سـپـس اضـافـه مـى كند كه زنان در برابر وظايفى كه در خانواده بر عهده دارند به دو دسته اند: دسـتـه اول : ((صـالحان و درستكاران ، و آنها كسانى هستند كه خاضع و متعهد در برابر نـظـام خـانـواده مـى بـاشـنـد و نـه تـنـها در حضور شوهر بلكه در غياب او، حفظ الغيب مى كنند)) (فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله ). يعنى مرتكب خيانت چه از نظر مال و چه از نظر ناموس و چه از نظر حفظ شخصيت شوهر و اسـرار خـانـواده در غـيـاب او نـمـى شـونـد، و در بـرابـر حـقـوقـى كـه خداوند براى آنها قـايل شده و با جمله ((بما حفظ الله )) به آن اشاره گرديده وظايف و مسؤ وليتهاى خود را به خوبى انجام مى دهند.

بـديـهـى است مردان موظفند در برابر اين گونه زنان نهايت احترام و حق شناسى را انجام دهند. زنان متخلف دسته دوم : زنانى هستند كه از وظايف خود سرپيچى مى كنند و نشانه هاى ناسازگارى در آنـهـا ديـده مـى شـود، مـردان در برابر اين گونه زنان وظايف و مسؤ وليتهايى دارند كه بايد مرحله به مرحله انجام گردد. و در هر صورت مراقب بـاشـنـد كه از حريم عدالت ، تجاوز نكنند، اين وظايف به ترتيب زير در آيه بيان شده است : مرحله اول در مورد زنانى است كه نشانه هاى سركشى و عداوت و دشمنى در آنها آشكار مى گـردد كـه قـرآن در جـمـله فـوق از آنـهـا چـنـيـن تعبير مى كند: ((زنانى را كه از طغيان و سـركـشـى آنها مى ترسيد موعظه كنيد و پند و اندرز دهيد)) (و اللاتى تخافون نشوزهن <58> فعظوهن ). و بـه ايـن تـرتـيـب آنـهـا كـه پـا از حـريـم نـظـام خـانـوادگـى فـراتـر مـى گـذارنـد قـبـل از هـر چـيـز بـايد به وسيله اندرزهاى دوستانه و بيان نتايج سوء اين گونه كارها آنان را به راه آورد و متوجه مسؤ وليت خود نمود. سـپـس مـى فـرمـايد: ((در صورتى كه اندرزهاى شما سودى نداد، در بستر از آنها دورى كنيد)) (و اهجروهن فى المضاجع ). و بـا ايـن عـكـس العـمـل و بـى اعـتـنـايى و به اصطلاح قهر كردن ، عدم رضايت خود را از رفتار آنها آشكار سازيد شايد همين ((واكنش خفيف )) در روح آنان مؤ ثر گردد. در صـورتـى كـه سركشى و پشت پا زدن به وظايف و مسؤ وليتها از حد بگذرد و همچنان در راه قـانون شكنى با لجاجت و سرسختى گام بردارند، نه اندرزها تاءثير كند، و نه جـدا شـدن در بـسـتـر و كـم اعـتـنـايـى نـفـعـى بـبـخـشـد و راهـى جـز ((شـدت عمل )) باقى نماند ((آنها را تنبيه كنيد)) (و اضربوهن ). در اينجا اجازه داده شده كه از طريق ((تنبيه بدنى )) آنها را به انجام وظايف خويش وادار كنند. اشكال : مـمـكـن اسـت ايـراد كـنـنـد كـه چـگـونـه اسـلام بـه مـردان اجـازه داده كـه در مـورد زنـان متوسل به تنبيه بدنى شوند؟! پاسخ : جواب اين ايراد با توجه به معنى آيه و رواياتى كه در بيان آن وارد شده و توضيح آن در كـتـب فـقـهـى آمـده اسـت و هـمـچـنين با توضيحاتى كه روانشناسان امروز مى دهند چندان پيچيده نيست زيرا: اولا: آيه ، مساءله تنبيه بدنى را در مورد افراد وظيفه نشناسى مجاز شمرده كه هيچ وسيله ديـگـرى دربـاره آنـان مفيد واقع نشود، و اتفاقا اين موضوع تازه اى نيست كه منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانين دنيا هنگامى كه طرق مسالمت آميز براى وادار كردن افراد به انـجـام وظـيـفـه ، مؤ ثر واقع نشود، متوسل به خشونت مى شوند، نه تنها از طريق ضرب بـلكـه گـاهـى در مـوارد خـاصـى مـجـازاتـهـايـى شـديـدتـر از آن نـيـز قايل مى شوند كه تا سرحد اعدام پيش مى رود. ثـانيا: ((تنبيه بدنى )) در اينجا - همانطور كه در كتب فقهى نيز آمده است - بايد ملايم و خـفـيـف بـاشـد بطورى كه نه موجب شكستگى و نه مجروح شدن گردد و نه باعث كبودى بدن .

ثالثا: روانكاوان امروز معتقدند كه جمعى از زنان داراى حالتى بنام تفسير ((مازوشيسم )) (آزارطـلبـى ) هـسـتـنـد و گـاه كه اين حالت در آنها تشديد مى شود تنها راه آرامش آنان تـنـبـيـه مـختصر بدنى است ، بنابر اين ممكن است ناظر به چنين افرادى باشد كه تنبيه خفيف بدنى در موارد آنان جنبه آرام بخشى دارد و يك نوع درمان روانى است . مـسلم است كه اگر يكى از اين مراحل مؤ ثر واقع شود و زن به انجام وظيفه خود اقدام كند مـرد حـق نـدارد بـهـانـه گـيـرى كـرده ، در صـدد آزار زن بـرآيـد، لذا بـه دنبال ايـن جـمـله مـى فـرمـايـد: ((اگـر آنـها اطاعت كنند به آنها تعدى نكنيد)) (فان اطعنكم فلا تبغوا عليهن سبيلا). و اگـر گـفـتـه شود كه نظير اين طغيان و سركشى و تجاوز در مردان نيز ممكن است پديد آيد، آيا مردان نيز مشمول چنين مجازاتهايى خواهند شد؟ در پـاسـخ مى گوييم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظايف مجازات مـى گـردنـد حـتـى مـجازات بدنى ، منتها چون اين كار غالبا از عهده زنان خارج است حاكم شرع موظف است كه مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طريق تعزير (مجازات بدنى ) به وظايف خود آشنا سازد. داسـتـان مـردى كـه بـه هـمـسر خود اجحاف كرده بود و به هيچ قيمت حاضر به تسليم در بـرابـر حـق نـبـود و عـلى (عـليـه السـلام ) او را بـا شـدت عمل و حتى با تهديد به شمشير وادار به تسليم كرد معروف است . و در پـايـان مـجـددا بـه مـردان هـشـدار مـى دهـد كـه از مـوقـعيت سرپرستى خود در خانواده سـوءاسـتـفـاده نـكـنـنـد و بـه قدرت خدا كه بالاتر از همه قدرتها است بينديشند ((زيرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است )) (ان الله كان عليا كبيرا).
یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:
#20
[color=#444444]
و ما انسان را سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند ، ( خاصه مادر ) زیرا مادرش ( بار وجود ) او را به سختی حمل کرده و به سختی فرو نهاده و ( دوران ) بارداری و ( شیرخواری تا ) از شیر گرفتن او سی ماه است ( که مجموع کمترین مدت زمان حمل شش ماه ، و بیشترین مدت زمان شیر دادن دو سال است ، یا بیشترین زمان حمل یک سال ، و کمترین زمان شیر دادن هجده ماه ) . تا آن گاه که به کمال نیروی ( جسمی و عقلی ) خود و به چهل سالگی رسید گفت: پروردگارا ، مرا الهام کن و توفیق ده تا نعمتی را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشته ای ( نعمت ظاهری مادی و نعمت معنوی عقل و ایمان ) سپاس گزارم و عمل صالحی که تو از آن خشنود شوی به جا آورم ، و فرزندانم را برای من صالح گردان ، که من به سوی تو بازگشتم و بی تردید از تسلیم شدگانم. ( آیه درباره انسان مؤمن صالح است. )


یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ثواب خواندن سوره آیة الکرسی به همراه تفسیر آن صنم بانو 0 205 ۲۷-۱۲-۹۶، ۰۸:۱۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Star آیه ای از قرآن که خطر زلزله را برطرف می کند صنم بانو 0 186 ۰۱-۰۹-۹۶، ۱۲:۲۶ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  هر روز یک آیه avapars 0 122 ۰۳-۰۳-۹۶، ۱۱:۳۵ ق.ظ
آخرین ارسال: avapars

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
14 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۰۵-۰۳-۹۶, ۰۴:۲۰ ب.ظ)، نويد (۱۱-۰۴-۹۶, ۰۳:۴۲ ب.ظ)، avapars (۲۶-۰۷-۹۶, ۰۶:۰۱ ب.ظ)، barooni (۰۳-۰۳-۹۶, ۰۸:۲۹ ب.ظ)، صنم بانو (۱۹-۰۸-۹۶, ۰۶:۵۷ ق.ظ)، ثـمین (۰۵-۰۳-۹۶, ۰۴:۱۷ ب.ظ)، shab mahtabi (۱۱-۰۳-۹۶, ۰۱:۰۵ ب.ظ)، d.ali (۰۸-۰۷-۹۶, ۰۶:۳۳ ب.ظ)، salina (۱۳-۰۵-۹۶, ۱۰:۰۱ ب.ظ)، !!Tina!! (۰۸-۰۷-۹۶, ۰۲:۴۴ ب.ظ)، taranomi (۲۵-۰۷-۹۶, ۰۷:۵۰ ب.ظ)، بهار نارنج (۰۸-۰۷-۹۶, ۰۵:۲۹ ب.ظ)، $MoNtHs OfF$ (۰۳-۰۴-۹۶, ۱۱:۱۸ ب.ظ)، ♥فاطیما♥ (۰۶-۰۷-۹۶, ۰۸:۴۸ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان