امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
(نگاهی به شیوه های تبلیغی امام صادق علیه السلام)
#1



«الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا» . (1)
آنها که رسالت های الهی را تبلیغ می‏کنند و (تنها) از او می‏ترسند و از هیچ کس جز او واهمه‏ای ندارند، همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش دهنده اعمال آنها) است .به مناسبت 25 شوال، سالروز شهادت ششمین اختر تابناک امامت و ولایت، صادق آل محمد علیه السلام پاسدار بزرگ اسلام و شیخ الائمه، که در حدود شصت و پنج‏سال عمر با برکت‏ خود را در شرایطی که امویان و عباسیان سرگرم زد و خورد با یکدیگر بودند، صرف احیای دین و تربیت هزاران شاگرد در علوم و فنون مختلف نمود و بدین‏گونه، اسلام را از غربت و انزوا نجات بخشید .
در این نوشتار کوتاه‏نگاهی داریم بر برخی شیوه های تبلیغی آن حضرت .
جامعیت
از ویژگی‏های امام صادق، جامعیت در علوم مختلف بود . حضرت با تاسیس دانشگاه چهار هزار نفری در رشته‏های مختلف، متخصصین بسیاری در رشته های کلام، فقه، حدیث، طب، شیمی و . . . تربیت کرد .
و بدین گونه در تمام رشته ها و قشرها نفوذ داشت و بزرگان علم و دانش، خود را شاگرد او به حساب می‏آوردند .
«ابوحنیفه‏» پیشوای اهل سنت می‏گوید: من فقیرتر از امام صادق علیه السلام کسی را ندیده‏ام . روزی طبق سفارش «منصور دوانیقی‏» چهل مساله مهم فقهی را آماده کرده بودم تا در جلسه‏ای با حضور شخص خلیفه مطرح کنم . هنگامی که در محضر خلیفه با امام روبرو شدم و سؤال‏ها را مطرح کردم حضرت آن‏چنان پاسخ‏ها را طبق اقوال مختلف بیان کردند و به هر چهل مساله آن چنان پاسخ دادند که همگان اعتراف کردند که او دانشمندترین مردم و آگاه ترین آنان بر موارد اختلاف آراء مردم می‏باشد . (2)
«حسن بن علی وشاء» که از شخصیت‏های بزرگ شیعه به شمار می‏رود می‏گوید: من فقط در مسجد کوفه نهصد نفر از اساتید بزرگ و تربیت ‏یافتگان مکتب امام صادق علیه السلام را درک کردم که هر یک حوزه درسی تشکیل داده و آنچه را که از مکتب حضرت فراگرفته بودند، برای شاگردان خود بازگو می‏کردند . (3)
برای درک عظمت گوشه‏ای از دانشگاه بی‏همتای اسلامی، کافی است گفته شود که اصول چهارصدگانه حدیث و معارف اسلامی که تنها منبع اصلی و اصیل کتابهای معتبر چهارگانه «کافی شیخ کلینی، من لایحضره الفقیه صدوق و تهذیب و استبصار شیخ طوسی‏» محصول مستقیم شاگردان با کفایت امام صادق علیه السلام بوده است .
آری، در مکتب تربیتی امام شاگردان برجسته‏ای هم چون «ابان بن تغلب‏» ، «محمد بن مسلم‏» و «زرارة ابن اعین‏» پرورش یافته‏اند که هزاران روایت از امام صادق نقل کرده‏اند .
در دیگر رشته‏های علوم و فنون و معارف نیز شاگردانی چون «جابر ابن حیان ثقفی‏» و «هشام ابن حکم‏» تربیت‏ یافته‏ اند که هر دو از پایه‏ گذاران علم شیمی و علم کلام به شمار می‏روند، و نیز از شاگردان نامدار دیگر، «ابوحنیفه قاضی سکونی‏» و «قاضی ابوالبختری‏» را می‏توان نام برد . (4)


ادامه دارد....!

تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
امام صادق علیه السلام در سال‏های آخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان، با استفاده از درگیری بنی‏ امیه و بنی‏ عباس و مشغولیت آنان به مسایل خود که موجب تخفیف خفقان شده بود، نهضت علمی و مذهبی خود را گسترش داده و عملا مدینه را حوزه درسی قرار دادند که در آن هزاران پژوهنده مشتاق، در رشته‏های گوناگون از محضر آن امام بهره می‏گرفتند .
شهرت علمی امام در بلاد اسلامی آن چنان چشمگیر و زبانزد خاص و عام بود که از نقاط بسیار دور سرزمین‏های اسلامی برای کسب فیض به مدینه و حوزه درس او می‏آمدند و از دریای بی‏کران علوم الهی او بهره می‏بردند .
حتی بسیاری از متفکران غیر مسلمان نیز برای مذاکره علمی با امام به خدمتش می‏رسیدند و حضرت به میزان سطح درک و علمشان پاسخ می‏گفتند; گاهی سطح علمی سؤال کننده ایجاب می‏کرد که حضرت پاسخ علمی بدهد و گاهی پاسخ در حد ابطال دلیل خصم بودن و گاهی ساده ‏تر از آن .
بدین گونه، حضرت با نهضت علمی خود افق معارف اسلامی را چنان گسترش داد که دیگر توطئه‏های دشمنان نتوانست جلوی فوران انوار معرفت را بگیرد . این زمینه‏ سازی‏ها بود که یک نسل بعد هنگامی که هشتمین پیشوا و امام وقتی به نیشابور وارد شد، هزاران هزار عاشق مشتاق با تمام وجود به استقبال آن حضرت شتافتند تا قطره‏ای از دریای معارف اهل بیت را فراگیرند . در حالی که در زمان امام زین العابدین علیه السلام و ائمه دیگر، چنین شرایطی فراهم نبود .
مناظره و بحث آزاد
یکی از شیوه های تبلیغی ائمه معصومین - علیهم السلام - مناظره با سران مذاهب و ادیان و ملحدان و شبهه افکنان بود این شیوه در زندگی امام صادق علیه السلام رنگ و لعاب بیشتری داشت .
حضرت با ارباب دانش‏های گوناگون، چون: پزشکان، فقیهان، منجمان، متکلمان، صوفیان و . . . به بحث و مناظره می‏پرداخت که کیفیت اغلب آنها در منابع اسلامی ثبت و ضبط شده است .
مناظرات حضرت با چهره‏هایی همچون «ابن ابی العوجا» ، «ابن‏مقفع‏» ، «ابوشاکر ایمانی‏» «سفیان ثوری‏» ، «ابوحنیفه‏» ، «عمروبن عبید» و «واصل بن عطا» که هر دو از سران معتزله بودند، معروف و مشهور است . (5)

ادامه دارد....!
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
برخورد عملی
انسان بیش از آنکه از گفتار متاثر گردد، از کردار تاثیر می‏پذیرد; بویژه کرداری که از ایمان برخیزد و سخنی که از قلب سرچشمه گیرد .
سخن خیزد گر از اعماق جانی
به فریاد آورد جان جهانی
سخن کز دل برآید آتش است آن
که می‏سوزد تو را تا پرده جان
حضرت آن چه را که می‏خواست‏به دیگران بیاموزد عمل می‏آموخت .
بر هیچ معروفی امر نمی‏کرد، جز آنکه خود بیشتر و پیشتر از دیگران بدان عملی می‏کرد و از هیچ منکری نهی نمی‏کردند; جز آن که خود همیشه از آن اجتناب می‏نمودند .
«مالک بن انس‏» می‏گوید: اغلب اوقاتی که بر امام صادق علیه السلام وارد می‏شدم، او را در یکی از سه حال می‏دیدم: نماز، روزه، قرائت قرآن . (6)
و به یارانش نیز می‏فرمود: «کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم‏» (7) مردم را به غیر زبانتان به نیکی فراخوانید .
یکی از بستگان امام صادق علیه السلام از آن حضرت بدگویی کرده بود .
وقتی به آن حضرت خبر رسید .
بدون آن که عکس العمل شدیدی از خود نشان دهند، با آرامش برخاستند و وضو گرفتند و مشغول نماز شدند .
یکی از حاضران به نام «حماد لحام‏» می‏گوید: من گمان کردم حضرت می‏خواهد آن شخص را نفرین کند، ولی برخلاف تصور خود دیدم آن بزرگوار بعد از نماز چنین دعا کرد: خدایا من حقم را به او بخشیدم . تو از من بزرگوارتر و سخی‏تری او را به من ببخش و کیفر مکن! (8)
مردی با یکی از بستگانش بر سر میراثی اختلاف داشت و کارشان به دعوا و جدال کشید .
«مفضل‏» که یکی از یاران امام صادق علیه السلام است و از آن جا می‏گذشت، متوجه درگیری آن دو شد، آنها را خانه خود برد و با چهارصد درهم میان آن دو مصالحه برقرار کرد و درهم‏ها را هم خودش پرداخت و اختلاف حل شد
آن گاه مفضل به آنان گفت: بدانید پولی که برای حل اختلاف پرداختم، از آن خودم نبود . و از اموال امام صادق علیه السلام بود، زیرا حضرت به من فرمان داده‏اند که هر جا دو نفر از شیعیان ما اختلافی داشتند، از مال آن بزرگوار آنان را صلح دهم . (9)

ادامه دارد....!
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
امام جعفربن محمد علیهماالسلام در مواجهه با خلفای جور مخصوصا منصور عباسی دو نوع برخورد داشت که کاملا در مقابل هم بنظر می رسد
. «
امام گاهی با لحن نرم و بطور ملایم با وی سخن گفته و در مقام تبرئه خویش برآمده و گاهی هم بی آنکه اقرار و اعترافی کند با شدت و تندی با آنان برخورد کرده است
.
«
امام در عین حالیکه در برخی موارد خیلی ملایم و ملتمسانه صحبت می کند؛ مثلا آنجا که به منصور می فرماید: به خدا سوگند من این کار را نکرده ام و آنرا جایز نمی دانم و به آن عقیده ندارم و در همه حال اطاعت شما را لازم می دانم؛ من پیر شده و ضعیف و ناتوان گشته ام؛ می خواهی مرا در برخی از زندانهایت باز داشت کن تا مرگ من فرا رسد که چندان دور نیست
.
حقیقت این برخورد دوگانه آن هم از سوی امام معصوم با منصور چیست؟
وظیفه امروزِ شیعیان امام صادق باید کدام شیوه رفتاری از این دو باشد؟
در مورد دیگر به منصور پیغام می فرستد: اگر دست از اذیت و آزار ما نکشی هر روز پنج نوبت تو را نفرین می کنم. و نظایر این برخوردهای متفاوت
...» .
حقیقت این برخورد دوگانه آن هم از سوی امام معصوم با منصور چیست؟ و
وظیفه امروزِ شیعیان امام صادق باید کدام شیوه رفتاری از این دو باشد؟ در این مقاله به قدر توان و فرصت به این نکته پرداخته شده است؛ هر چند برای پاسخ این سئوال مجالی بیش از این نیاز است.[1
]
الف. اصل تقیه
یکی از اصول مهم عقیدتی شیعه تقیه است.
شیخ مفید رحمه الله گوید: «تقیّه، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به حق و پنهانکاری با مخالفان حق و پشتیبانی کردن از آنان در آنچه ضرر دین و دنیا را در پی دارد. هرگاه به «ضرورت تقیّه» ظنّ قوی پیدا کنیم، تقیّه واجب است و هرگاه ندانیم یا ظنّ قوی نداشته باشیم که آشکار گردیدن و نمودن حق ضروری است، تقیّه واجب نیست.(2
)
«
شیعه در مورد تقیه به ادله چهارگانه استناد دارد. از قرآن به عنوان نمونه
:
لا یتخذالمومنون الکافرین أولیاء... إلّا أن تتقوا منهم تقه
...
افراد با ایمان نباید بجای مومنان کافران رادوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛و هر کس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد؛ مگر اینکه از آنها تقیه کنید( و بخاطر هدفهای مهمتری کتمان نمائید).[3] خدای تعالی مطابق این آیه اجازه می دهد که مومنان به هنگام خوف بر جان خود و در مورد تقیه و ترس از شر و آسیب کافران تظاهر به دوستی آنان کنند تا بدین وسیله از خطر برهند... عقل هم بطور قطع حکم می کند که انسان در مواقع خطر تا اندازه که می تواند باید جان و مالش را از خطر نابودی حفظ کند و خویشتن را از مهلکه نیندازد.» [4] امام جعفر صادق علیه السلام چون در فشار سیاسی عجیبی قرار داشتند و زیر ذره بین مأمورین حکومتی بسر می بردند در بسیاری از زمانها مجبور به تقیه می شدند.
«تقیه در عصر امام جعفر صادق علیه السلام شروع نشده بلکه در روزگاران پیشتر هم وجود داشته است. حضرت امیرالمومنین علیه السلام بخش اعظم عمر خود را در تقیه گذرانده است.» [5] امام نه تنها عملا خود این سیره را داشتند که به شیعیان نیز توصیه می نمودند تا در برابر دستگاه جور تقیه نمایند. ایشان به یاران سفارش اکید داشتند که نه در گفتار و نه در رفتار عقیده خود را ابراز ننمایند
.
امام جعفر صادق علیه السلام چون در فشار سیاسی عجیبی قرار داشتند و زیر ذره بین مأمورین حکومتی بسر می بردند در بسیاری از زمانها مجبور به تقیه می شدند
.
«
در دوران امامت امام صادق علیه السلام تنها در دهه سوم قرن هجری آزادی نسبی وجود داشت که حتی در همان دهه نیز فعالیت های آن حضرت و شیعیان تحت کنترل بود، اما پیش از آن در دوران امویان و پس از آن به وسیله منصور عباسی شدیدترین فشار ها علیه شیعیان اعمال می شد به طوری که جرأت هر گونه ابراز وجودی از آنها سلب شده بود...اصحاب امام به منظور صیانت خود از گزند منصور مجبور بودند به طور کامل تقیه نموده و
مواظب باشند تا کوچکترین بی احتیاطی از آنان سر نزند... تأکیدهای مکرر امام صادق علیه السلام بر تقیه خود دلیل آشکاری بر وجود چنین فشار سیاسی بود. خطر هجوم بر شیعه چنان نزدیک بود که امام برای حفظ آنان ترک تقیه را مساوی ترک نماز اعلام فرمود؛ از جمله امام به معلّی بن خُنیس که به دست حاکمان زمان خود کشته شد؛ فرمود
:
یا معلّی! اکتم امرنا و لا تذعه
...
ای معلا! اسرار ما را پنهان بدار و آن را به همه کس نگو خداوند کسی را که اسرار ما را پنهان داشته و آن را برملا نسازد، در دنیا عزیز می دارد. به هر حال روایاتی وجود دارد حاکی از این که شدت فشار به قدری بود که حتی شیعیان بدون اعتنا به همدیگر از کنار هم رد می شدند. در روایت دیگری درباره جاسوسان ابوجعفر منصور آمده: منصور در مدینه جاسوسانی داشت و آنها کسانی را که با شیعیان جعفر رفت و آمد داشتند گردن می زدند. [6] با توجه به نقل این روایات در جایی که حکومت وقت به شیعیان بلکه آنان که با شیعیان در ارتباط بودند هر چند خود شیعه نبودند اینگونه در خطر بودند تکلیف رهبر و امام شیعیان روشن است
.
ب. عدم تعادل رفتاری خلفای جور با امام
این عدم تعادل روحی بویژه درمورد منصور وارد شده است
منصور هر چند که به نام خلیفه و سلطان بر سرزمینهای اسلامی پنجه انداخته است ولی خود می داند که صاحب بر حق این مقام، حضرت جعفر صادق علیه السلام است که دارای هر نوع فضیلتی می باشد و نیز می داند که اگر امام جعفر صادق علیه السلام بخواهد برای به دست آوردن حکومت به پا خیزد، او را توان مقاومت و ایستادگی در برابر امام نیست، از این رو می بینیم گاهی از تندگوئی ها و طعنه های امام چشم می پوشد چون نمی خواهد به نزاع و مشاجره ادامه دهد تا سرانجام امام تصمیم به مقاومت و مبارزه جدی بگیرد. اما شدت علاقه منصور به حکومت و سلطنت که چشم او را کور و گوشش را کر کرده بود گاهی او را وا می داشت که نسبت به امام اهانت و اسائه ادب کند و حتی قصد ریختن خون آن حضرت را نماید. بنابراین هنگامی که امام احساس می کرد موقعیت نخستین است حق را به کمال و تمام آشکار می کرد. ولی موقعی که می دید منصور سر مست حکومت و جاه و مقام است برای دفع خطر و پیشگیری از تجاوزات او نرمش نشان می داد
.» (7)
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5

نهی از منکر با محبت[عکس: Sham.gif]
امام صادق علیه السلام شنیده بودند که از مسلمانان مردی به نام «شقرانی‏» شراب خورده است و به دنبال فرصتی بودند که نهی از منکر کنند . روزی او برای دریافت ‏سهمی از بیت المال نزد حضرت آمد .
حضرت ضمن این که سهمی از بیت المال به او دادند با لحنی ملاطفت آمیز فرمودند: کار خوب از هر کسی خوب است، ولی از تو به واسطه آشنایی که با ما داری و آزاد شده پیامبر هستی زیباتر است . و کار بد از هر کسی بد است، و از تو به خاطر همین انتساب زشت‏تر و قبیح‏تر است .
شقرانی با شنیدن این جمله دانست که امام از شراب خواری او آگاه بوده و در عین حال به او محبت کرده است .
نادم گشت و در درونش تحولی ایجاد شد . (10)
آری، توجه به کمالات، موقعیت و شخصیت افراد یکی از عوامل بازدارنده از منکرات و کارهای زشت است .

اختصار در سخن
از ویژگی‏های تمام معصومین اختصار در سخن و خطابه و پرهیز از سخنان زاید بوده است .
امام صادق علیه السلام می‏فرماید: «ثلاثة فیهن البلاغة التقرب من معنی البغیة و التعبد من حشو الکلام و الدلالة بالقلیل علی الکثیر» (11) سه چیز از بلاغت است: استفاده از رساترین عبارات برای رسانیدن مطالب، مخاطبان و دوری از سخنان زاید و بیهوده که شنونده را خسته می‏کند و استفاده از جملات کوتاه و پر معنا .

ترغیب به نشر فرهنگ اهل بیت
حضرت به شیعیان توصیه و سفارش می‏کردند که به زیارت یکدیگر بروید، که این دید و بازدیدها دل‏هایتان را زنده می‏دارد .
و احادیث و سخنان ما را به یکدیگر نقل کنید، که سخنان و احادیث ما، شما را به یکدیگر پیوند می‏دهد و بهره‏گیری از آنها هدایتتان می‏کند و نجاتتان می‏بخشد .اما اگر آنها را ترک کنید گمراه شده و هلاک می‏گردید .
پس به احادیث و سخنان ما توجه نمائید که من نجات شما را با عمل به آنها تضمین می‏کنم . (12)

ادامه دارد....!
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
توجه به جوانان
یکی از شیوه‏های دیگر تبلیغی حضرت دعوت به دانش اندوزی و کسب معارف دینی بود .
حضرت اصحاب و شاگردانش را به دانش‏ اندوزی و کسب معارف تشویق می‏نمود و می‏فرمودند: «لست احب ان اری الشاب منکم الا غادیا فی حالین اما عالما او متعلما» (13) دوست ندارم یکی از شما جوانان را جز در یکی از دو حال ببینم: یا دانشمند و عالم باشید و یا متعلم و دانشجو . و بدین گونه به جوانان بهای بیشتری در مسائل تبلیغی می‏دادند .

توجه به ظرفیت افراد
امام صادق علیه السلام شخصی را برای ماموریتی به منطقه‏ای فرستاد .
او در گزارش خود به امام از مردم منطقه به شدت انتقاد کرد .
امام فرمود: ای سراج، ایمان ده درجه دارد . بعضی یک درجه ایمان دارند و بعضی دو درجه . بعضی هم هفت تا ده درجه . نباید کسانی که ایمان کامل‏تری دارند از دیگران بیش از ظرفیت آنها توقع داشته باشند . (14)

تبلیغ پنهانی
امام صادق علیه السلام در میان امامان معصوم، تنها امامی بود که با دو حکومت مروانی و عباسی معاصر بود .
دو حکومت و قدرتی که عملا با شریعت اسلام و بنیانگذار آن به نبرد برخاسته بودند و در این راستا بدعت گذاران و مذهب سازان گوناگونی هم پدید آورده بودند .
حضرت که نظاره‏ گر این شبهه‏ افکنی‏ها و تبلیغات ضددینی بودند، بهترین راه را در نشر فرهنگ اسلامی در پرتو تقیه (تلاش پنهانی) دیدند . و بدین گونه توانستند خدمات بسیاری را در بعد فرهنگی به عالم تشیع بنمایند . (15)
حضرت به اصحاب خود نیز سفارش می‏کردند که مخفیانه عمل کنند و در هر عملی که انجام می‏دهند توجه کامل داشته باشند که مخالفان و دشمنانشان متوجه آنان نشوند و می‏فرمودند:مبلغان خاموش ما باشید.

ادامه دارد....!
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
نوآوری
یکی از روش‏های تبلیغی حضرت نوآوری بود .
یکی از دانشمندان مسیحی درباره حضرت می‏گوید: امام صادق علیه السلام سرمنشا مجموعه ابتکارات و افکار و روش‏های جدید است . (16)[عکس: Sham.gif]
نویسنده کتاب «مغز متفکر شیعه‏» می‏نویسد: امام صادق علیه السلام شخصیتی است که مذهب شیعه را از خطر نابودی نجات داد .
او بود که نخستین بار نظریه «بطلمیوس‏» در موضوع مرکزیت کره زمین و گردش خورشید به دور آن را مورد انتقاد قرار داد و رکزیت‏خورشید را مطرح ساخت او نخستین کسی بود که عقیده عناصر چهارگانه آب، آتش، خاک، هوا را مطرح ساخت .
او نخستین پایه‏گذار عرفان در اسلام بود . او پدید آورنده فرهنگ جامع شیعه بود . او پایه‏گذار تئوری حرکت تمام موجودات و ده‏ها نظریه جدید علمی بود که تفصیل آن را در همان کتاب باید مطالعه نمود. (17)

تبلیغ در حساس ترین لحظه‏ها
«ابوبصیر» می‏گوید: امام صادق علیه السلام در آخرین لحظه‏های عمرش فرمود: همه اقوام و خویشان مرا خبر کنید .
همین که همه بستگانش را خبر کردیم و همه در خانه حضرت جمع شدند، حضرت فرمود: شفاعت ما هرگز نصیب کسی که نماز را سبک می‏شمارد نخواهد شد . (18)
امام صادق علیه السلام با تدوین فقه و حدیث و نشر معارف اهل‏بیت، تشیع را آسیب ناپذیر ساخت و سهم ایشان چنان بزرگ است که مذهب شیعه را «مذهب جعفری‏» نامیدند .
«علامه طباطبایی‏» می‏گوید: احادیثی که از امام صادق علیه السلام و امام باقر علیه السلام نقل شده، از مجموع احادیثی که از پیامبر و ده امام بزرگوار ضبط شده بیشتر می‏باشد . (19) و به دلیل همین رهبری مذهبی و فکری و علمی سیاسی دستگاه خلافت‏سخت نگران بود .[عکس: Sham.gif]
به همین جهت هر از چند گاهی، به بهانه‏ای امام را به عراق احضار کرده و نقشه قتل ایشان را می‏کشیدند که هر بار به نحوی خطر از وجود مقدس امام برطرف می‏گردید . ولی سرانجام، دستگاه خلافت در شوال سال 1418 امام را مسموم و به شهادت رسانید .

پی‏نوشت‏ها:
1) احزاب، آیه 39 .
2) مناقب ابن حلیفه، ج‏1، ص‏173، تذکرة الحفاظ، ج‏1، ص‏157، دور نمایی از زندگانی امام جعفر صادق، عقیقی بخشایشی
3) رجال نجاشی ، ص‏40: «لقد ادرکت فی هذا المسجد تسعماة شیخ کل یقول حدثنی جعفر بن محمد» .
4) زندگانی امام جعفر صادق، بخشایشی، ص‏19 .
5) صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق ، محمد حسین مظفر، نشر قلم، ص‏281، بیست گفتار شهید مطهری، ص‏157 .
6) میزان الحکمه، ج‏1، ص‏255 .
7) بحارالانوار، ج‏70، ص‏303 .
8) انوارالبهیه، ص‏194 .
9) کافی، ج‏2، ص‏209، بحارالانوار، ج‏47، ص‏58 .
10) بحارالانوار، ج‏47، ص‏349 .
11) تحت العقول ، ص‏330 .
12) کافی، ج‏2، ص‏186 .
13) بحارالانوار، ج‏1، ص‏170.
14) ره توشه راهیان نور، ویژه محرم 1419.
15) بر امام صادق چه گذشت، سید محمد حسن موسوی کاشانی، ص‏103.
16) مغز متفکر شیعه، ص‏59.
17) دورنمایی از زندگانی امام صادق، عقیقی بخشایشی، ص‏75،
18) بحارالانوار، ج‏11، ص‏105.
19) شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص‏140.
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  شهادت امام محمد باقر(ع)تسلیت باد nza3380 2 1,166 ۲۶-۰۴-۰، ۰۹:۱۳ ب.ظ
آخرین ارسال: admin
  لزوم رجوع به اهل‌بيت(عليهم السلام) در يافتن راه صحيح عرفان !!Tina!! 0 199 ۱۳-۰۸-۹۶، ۰۹:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!
  "مناجات امام سجاد(ع)" !!Tina!! 2 461 ۱۸-۰۷-۹۶، ۰۱:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
3 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
nza3380 (۲۶-۰۴-۹۶, ۱۲:۳۳ ق.ظ)، صنم بانو (۲۶-۰۴-۹۶, ۰۹:۲۴ ق.ظ)، taranomi (۲۶-۰۴-۹۶, ۱۰:۴۲ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان