امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
يه دعواي كوچيك با عشق
#1
نميدونم كي بيدار شدم يا اصلا خوابيده بودم يا نه.يه حس عجيب داشتم.سرم درد مي كرد.مريم ساكت و رنگ پريده زانوهاشو بغل كرده بودو به جلو خيره شده بود.حتما هنوز از دعواي ديشب ناراحته.دلشو شكستم .ميدونم.ولي من هنوزم بعد از 4 سال مثه روز اولي كه ديدمش عاشق نگاهشم.اصلا نفهميدم ديروز چرا اينقدر عصباني شدم كه براي اولين بار زدمش هيچي نگفت فقط اروم اشك ريخت اخ كه من چيكار كردم قلبم از اشكاش درد گرفت ازش خجالت كشيدم از خونه زدم بيرون. باسرعت رانندگي مي كردم از خودم بدم اومده بود.مرد كه دست رو عشقش بلند نمي كنه .چه سختيايي كشيديم تا بهم برسيم اين حق مريم نيست كه دستمو روش بلند كنم .چيجوري از دلش دربيارم تصميم گرفتم برگردم خونه و بهش بگم كه هنوزم عاشقشم اما از وقتي اومدم خونه حتي نگاهم نمي كنه.مريم عزيزم....بشكنه اين دستم.... مريم منو مي بخشي؟؟؟؟؟؟؟؟ .....خوشگلم جوابمو نميدي؟؟؟؟؟؟ميمرما...مريم...
جوابمو نميده ....خواستم دستشوبگيرم از جاش بلندشد ....واي خدا چه قدر رفتارش سرده...داره البومه عروسيمونو نگاه ميكنه اروم اشك ميريزه ....مريم تروخدا گريه نكن من شرمندتم مريم.....بلاخره صدام كرد بهرام ...............جان بهرام....بهرام بميره واست ....مريم نگاهتو ازم ندزد طاغت ندارم.....
ساكت شد باز اشك ميريزه ....دارم دق مي كنم نمي تونم چشماي معصومشو باروني ببينم.....
بهرام كاش ديروز اصلا دعوا نمي كرديم.... وقتي اومدي خونه بي حوصله و خسته بودي من خوشحال بودم مي خواستم بهت يه چيزيو بگم مي خواستم بگم داري پدر ميشي مي خواستم سالگرد ازدواجمونو دوتايي جشن بگيريم اما تو حتي باهام حرف نميزدي بهرام خوب منم نياز به توجه تو دارم ....
من بميرم برات مريمم نميدونم چرا سالگرد ازدواجمون يادم نبود ...خيلي پستم ميدونم...از خودم بدم مياد كه ازارت دادم....لايقه بخشش نيستم ولي من عاشقتم مريم جبران ميكنم...به خاطره ني ني مون ببخش ....تروخدا اشتي كن خانومم ...ماماناي خوشگل كه قهرنميكنن بخند ديگه عمربهرام.....
بهرامم تقصير تو نيست من بايد درك مي كردم كه خسته اي .عشقم اخه چرا رفتي.....چرا اون قدر تند مي روندي؟؟
تعجب كردم از كجا ميدونه من با سرعت رانندگي كردم....احساس سرما مي كردم ....يه سرماي عجيب.....
بهرام عشقم حالا من چيجوري تنهايي بچمونو بزرگ كنم....بزرگ كه شد بهش چي بگم ؟؟؟؟ بگم بابات چرا مرد؟بگم چرا تنهام گذاشتي؟؟؟چرا تصادف كردي؟؟؟بگم بابات سر غرغراي من كه چرا حواسش بهم نيست عصباني شد و سيلي تنهايو زد به قلبمو واسه اخرين بار از اين خونه زد بيرونو ديگه برنگشت......
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Rainbow عشق به تعریف معلمان taranomi 5 230 ۰۱-۰۷-۹۶، ۰۳:۰۵ ق.ظ
آخرین ارسال: بهار نارنج
Heart از صدای عشق ندیدم خوش تر taranomi 5 268 ۱۰-۰۴-۹۶، ۰۸:۵۴ ب.ظ
آخرین ارسال: Elesa
  جستارهایی در باب عشق! AsαNα 1 301 ۱۷-۰۸-۹۵، ۰۸:۴۹ ب.ظ
آخرین ارسال: AsαNα

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
3 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
الهه ی شب (۰۹-۰۵-۹۴, ۱۱:۱۸ ق.ظ)، maryam80 (۲۴-۰۲-۹۵, ۱۰:۱۶ ق.ظ)، محـmahyaـیا (۰۱-۰۴-۹۵, ۰۶:۵۶ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان