امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
"جمله های ناب"
#11
کِى گفت‏ حسین ، بر سر خویش بزن؟ با تیغ، به فرق خویشتن نیش بزن

تیغى که زنى بر سر خود،اى غافل بر فرق ستمگران بد کیش بزن
[عکس: 525401_UR7m5hJd.jpg]
با ربط نوشت
خداوند متعال در قرآن مى فرماید:
وَ مَنْ یَتَعّد حُدود اللّه فَقَد ظَلَم نَفَسه؛
هر کس از حدود الهى تجاوز کند بر نفس خویش ظلم کرده است
زنـــــده باد هـــــدف... :)


پاسخ
سپاس شده توسط:
#12
سبقت از سایه ها به بیشتر دویدن نیست

به سوی نور که باشی ، سایه ها در پس تو اند

الله نور السماوات والارض


سوره نور ؛ آیه
[عکس: images_jpjmnp_.jpg]
زنـــــده باد هـــــدف... :)


پاسخ
سپاس شده توسط:
#13
« أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ في‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرينَ »

( این دستورها برای آن است که ) مبادا کسی روز قیامت بگوید :

«افسوس بر من از کوتاهی هایی که در اطاعت فرمان خدا کردم

و از مسخره کنندگان ( آیات او ) بودم.


(سوره زمر آیه 56)



خدا از آنکه روزهایش بیهوده می گذرد ، نمی گذرد
زنـــــده باد هـــــدف... :)


پاسخ
سپاس شده توسط:
#14
خـــــــــواهــــــــــرم . . . . . . . . . . . . . . دروغــــــــ میگوید کســی که

تورا بی حجاب میخواهد یا بی حجابیت را پذیرفته

هیچ عاشقــی حاضر ب تقسیم عشــق خود با دیگران نیست . اسیر هــــــــوس مردانه اش نشو...
زنـــــده باد هـــــدف... :)


پاسخ
سپاس شده توسط:
#15
نام زینت در شئون زندگی گل میکند
در دل عشاق ایجاد تحول میکند
مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست
در مقام ذکر با زینت توسل میکند
پاسخ
سپاس شده توسط:
#16
زانوهای باربی ام شکست.... چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

فکر کنم الان دیگه همه می دونند "باربی" یکی از سلاح های موثر تهاجم فرهنگی استعمار برای کودکان و حتی بزرگسالانه که خیلی از اهداف خودش رو با این اسلحه پیش می بره که فقط یک نمونه اش الگوسازی در ناخودآگاه ذهن کودکان ماست.

دیروز وقتی خاطره ای رو در این باره می خوندم از تدبیر ساده اما موثر یک مادر خردمند و مومن غرق شعف شدم که چطور یک تهدید به نام باربی رو برای فرزند خودش تبدیل به یک فرصت کردند.

خاطره رو با هم بخونیم:

عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم...

دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..

و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود...

خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم

که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد...

باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد...

عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید....

اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....

مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون...

و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه....

فکر میکنید چی شد؟

زانوهای باربی ام شکست....

چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...

و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده....

من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند...

داشتم فکر میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟

مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه

ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه

لاکاشو پاک کردیم...

موهاشو بافتیم

مث خودم چادر سرش کردم

و نماز جمعه هم میرفت...

مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد...
زنـــــده باد هـــــدف... :)


پاسخ
سپاس شده توسط:
#17
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران,

تا جایی که یادم هست به زور چادری شدم! خیلی خیلی به زور ... !

خاطرم هست از اول ابتدایی با خواهرم مدرسه که می رفتیم، او از من بزرگتر بود و چادر سر می کرد و من همیشه حسرتش را می خوردم. از تابستان سال دوم شروع کردم خواهش و تمنا که من هم چادر می خواهم. اما چون از نظر مادرم هنوز خیلی کوچک بودم و توانایی جمع و جور کردن چادر را نداشتم مدام وعده می دادند که باشد برای بعد از سن تکلیف!

مدرسه ها باز شد و علی رغم تمام تلاش هایم خبری از چادر نشد!

یک شب عمه و دختر عمه ام به خانه مان آمده بودند، دختر عمه ام چادر نو خریده بود. همانجا سر کرد و چادر قدیمی ش در خانه ی ما جا ماند!

آن شب فکری به ذهنم رسید. می دانستم پدر و مادرم حساس هستند که از وسایل دیگران بی اجازه استفاده نکنم. من هم با علم به این حساسیت، صبح چادر را بدون اجازه برداشتم و با خواهرم باهم رفتیم. بیرون از خانه چادر را سر کردم. خوب یادم هست وقتی کنار خواهرم با چادر راه می رفتم چنان احساس بزرگی می کردم که حقیقتا متصور بودم روی ابرها راه می روم!

تا اینجا نصف نقشه ام عملی شده بود.

...

هنگام برگشت، با چادر وارد خانه شدم. پایم را محکم زمین گذاشتم و گفتم تا وقتی برایم چادر تهیه نکنید با این چادر خواهم رفت!

و از فردای آن روز تا به حال رسما چادری شدم. با چادر خودم!

امیدوارم به حق آبروی حضرت زهرا(س) تا ابد برای هم آبرو باشیم.
زنـــــده باد هـــــدف... :)


پاسخ
سپاس شده توسط:
#18
بــﮯ خود


برايم دليل و مدرك نيــــــاور!


مــלּ يكـــ دخترمــ


مـﮯ دانمـ كـ‌ه صـلاح مــלּ در "حجــاب" استـــ


بــــراي مـלּ


دليلـﮯ بزرگـــ تر از "سخن خدايــمـ" نيستـــ


مـלּ حجـــــاب مـﮯ كنم


چون خــداي مــלּ اينگونـ‌ه مـﮯ خواهـد (1)
زنـــــده باد هـــــدف... :)


پاسخ
سپاس شده توسط:
#19
هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد.
دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...


ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد


اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.
زنـــــده باد هـــــدف... :)


پاسخ
سپاس شده توسط:
#20
خواهـــــرم
تمام زیبایی ها در سادگیست !


با حجاب ، زیباتــــر بودن را تجــــربه کن ..


در زمانی که شأن و ارزش جز به لباس و ماشین نیست ،


تـــو چادری بمان و ثابت کن ارزش واقعی زن این نیست !
زنـــــده باد هـــــدف... :)


پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  (نگاهی به شیوه های تبلیغی امام صادق علیه السلام) nza3380 6 274 ۲۶-۰۴-۹۶، ۱۲:۳۳ ق.ظ
آخرین ارسال: nza3380
  شش جمله ی مهم پیامبر اکرم(ص)به حضرت علی(ع) nza3380 0 257 ۰۷-۰۹-۹۵، ۰۴:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: nza3380
  دوستی های صورتی چرک ثـمین 4 216 ۲۶-۰۸-۹۵، ۰۹:۵۴ ب.ظ
آخرین ارسال: دختربهار

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
10 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
ملکه برفی (۲۲-۰۸-۹۴, ۰۸:۴۷ ب.ظ)، SilentCity (۱۹-۰۵-۹۴, ۰۷:۲۳ ب.ظ)، farnoosh-79 (۰۸-۰۷-۹۵, ۰۸:۵۷ ق.ظ)، nza3380 (۱۷-۰۷-۹۴, ۰۹:۱۴ ب.ظ)، برف سیاه (۰۸-۰۷-۹۵, ۱۲:۴۴ ق.ظ)، ثـمین (۰۸-۰۷-۹۵, ۰۲:۰۱ ق.ظ)، hananee (۰۷-۰۷-۹۵, ۱۱:۴۷ ب.ظ)، d.ali (۰۷-۰۷-۹۵, ۱۱:۰۲ ب.ظ)، دختربهار (۰۷-۰۹-۹۵, ۱۰:۳۸ ب.ظ)، sarv (۰۴-۱۰-۹۸, ۱۲:۰۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان