امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دیالوگ های خانواده کلاه قرمزی!!!!!!!
#1
کلاه قرمزی: آقای مرجی،چی شد شما کچل شدی؟
مجری: از بس که فکر کردم
کلاه قرمزی: اگه به فکر کردن بود که پسرعمه زا جان باید عین نارگیل میشد!
مجری: پسرعمه هم وقتی بزرگ شد اگه زیاد فکر کنه کچل میشه
کلاه قرمزی: ینی منم بخوام واس درس خوندن فکر کنم کچل میشم؟
مجری: آره ولی اینو بهونه نکن واس درس نخوندن،بزرگ که شدی میری مو میکاری
کلاه قرمزی: شما که 20میلیون باید خرج مدرسه و دانشگام کنی 20میلیون هم خرج کاشت مو میشه 40میلیون،خب 30میلیون بده ترک تحصیل میکنم میرم مدرک بخرم دیگه!!
مجری: فکر میکنی با مدرک تقلبی بهت کار میدن!؟
کلاه قرمزی: مگه با مدرک اصل میدن!؟asnaasnaasna




مجری: امروز میخوام یه معما بپرسم ببینم کدومتون از همه باهوش تره
▱ پسرعمه: ای بابا الآن میفهمه من از همه باهوش ترم ریا میشه!

▰ مجری: فامیل دور چرا سرت رو انقدر تکون میدی!؟
• فامیل دور: آقای مجری خیلی وقته از مغزم استفاده نکردم دارم گرم میکنم یه وقت رگ به رگ نشه!

▰ مجری: اون چیه که تو غذا می ریزن، اشک آدم رو هم درمیاره!
• فامیل دور: گوشت!

▰ مجری: تا حالا دیدی گوشت اشک کسی رو دربیاره!؟
• فامیل: این مقاومت ماست که رفته بالا ... وگرنه با این پولی که بابت گوشت میدیم، باید خون گریه کنیم !!




آقای مجری:

ببینید بچه ها فکر کنید شما یه خونواده هستین که اومدین خونه ما مهمونی

کلاه قرمزی: من الان کی هستم؟

آقای مجری: الان مثلا تو مامانی، جیگر هم بچته

کلاه قرمزی: یعنی من نزاییدم نزاییدم بعد از این همه سال خر زاییدم؟


آقو ما یه بار روز پدر برا بابامون کمربند خوشگل خریدیم بهش دادیم کلی خوشحال شد...
بهش گفتیم برم شلوارتو بیارم امتحانش کنی؟
گفت شلوار لازم نیس عزیزم، برو کارنامتو بیار!
مام ساده رفتیم آوردیمش ..
بابامون یه نگاه بهش انداخت، به قصد انگیزه سازی ما رو گرفت با ای کمربندو سیاه و کبود کرد!
بعد از دو ساعت کتک خوردن بالاخره تونستیم از زیر فشار های حریف بیایم بیرون فرار کردیم رفتیم خونه بابابزرگمون ... دیدیم دعواس!
بابابزرگمون داشت به مامان بزرگمون میگفت "چرا من همیشه روز زن باید برات طلا و جواهر بخرم و تو روز مرد زیرپوش و جوراب؟"
آقو ما یهو وارد بحث شدیم گفتیم "پدربزرگ عزیزم! عشق که به ای حرفا نیس، هدیه چه جوراب باشه چه گردن بند الماس مهم اینه که برای اون مهمی که به یادت بوده"...
درحالی که همه اونایی که اونجا بودن به شدت محو حرفهای عمیق ما شده بودن ... متاسفانه پدربزرگمون نتونست به عمق مطلب پی ببره ، بلند شد با لگد زد تو گیجگاهمون ...
آقو له له شدیم
18ماه رفتیم تو کما! ها ها ها ها ها...
سه جمله آخر کوروش :


تابوتم را پزشکان حمل کنندتا همه بدانند هیچ طبیبی نمیتواند جلومرگ را بگیرد .

تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید تا مردم بدانند مال نتوانست نجاتم دهد.

دست هایم را از تابوت بیرون بگذارید تا بدانند که باید با دست
خالی رفت.

« بیهوده متاز که مقصد خاک است »
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
http://media3.afsaran.ir/siccxuFe_535.jpg





کلاه قرمزی: آقای مرجی،شما میدونستی عباس آقا ،غیر از شهین خانوم یه زن دیگه هم داره؟
مجری: زندگی مردم به ما چه ربطی داره!؟
کلاه قرمزی: بله منم دیدم به ما مربوط نمیشه رفتم به یکی گفتم که بهش مربوط میشد
مجری: کی؟
کلاه قرمزی: شهین خانوم!
مجری: بچه مگه تو فضولی!؟ اگه زندگیشون خراب بشه
میتونی خودتو ببخشی!؟
کلاه قرمزی: مگه من مثل شمام که پدر مارو درمیاری تا ببخشیمون!؟ سه سوت خودمو میبخشم تازه به خودم جایزه هم میدم!
مجری: اصلاٌ کی به تو گفته عباس آقا یه زن دیگه داره؟
کلاه قرمزی: امروز کله ی عباس آقا رو دیدم،دوتا فرق داشت!میگن هرکی سرش دوتا فرق داشته باشه دوتا زن میگیره
مجری: بچه این حرفا همش الکیه!
کلاه قرمزی: اتفاقاٌ خودم هم شک کرده بودم،اگه اینجوری بود که شما با اون فرقی که رو کله ت داری باید حرمسرا راه مینداختی!asnaasnaasnaasna


آقو ما یه روز رفتیم بانک یارانمونو بگیریم…
طرف گفت دیگه به شما یارانه تعلق نمی گیره!
گفتیم چرا؟
گفت چون شما ۲۱ روزه که مُردی!!!!

آقو ما رو به زور بردن پزشکی قانونی زنده زنده کالبد شکافی مون کردن!
گفتن مرگش مشکوک بوده پلیس اومد ۲ ماه و نیم تحقیق کرد ...
آخرش گفت تنها مظنون ماجرا خود ماییم!
مارو بردن دادگاه…

گفتیم خدارو شکر اولیای دم، خونواده خودمونن ما رو می بخشن…
آقو وسط دادگاه خونوادمونو جو گرفت
از قاضی اشد مجازات رو خواستار شدن!!…ها ها ها…

قراره پس فردا اعداممون کنن!…
همش به خاطر ۴۰تومن یارانه ایجور داغون شدیم!

:)))asnaasnaasnaasna



پسر خاله: آدما نباس دوست پیدا کنن
چون وقتی میرن
وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی
وقتی نمیتونی درد و دل کنی
یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی
... و همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت
هی بغض تو گلوت گیر میکنه
خفه ات میکنه
آدما باس همیشه تنها بمونن
سه جمله آخر کوروش :


تابوتم را پزشکان حمل کنندتا همه بدانند هیچ طبیبی نمیتواند جلومرگ را بگیرد .

تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید تا مردم بدانند مال نتوانست نجاتم دهد.

دست هایم را از تابوت بیرون بگذارید تا بدانند که باید با دست
خالی رفت.

« بیهوده متاز که مقصد خاک است »
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
آقای مجری: در خواست مون رو می تونیم با یه کلمه قشنگ بگیم. مثلا یه لیوان آب بخوایم چی می گیم؟
پسر خاله: خودمون می ریم آب می خوریم، برای بقیه هم میاریم.
- نه، مثلا بخوایم بگیم این شیرینی رو به من بده ...
+ خودمون بلند می شیم بر می داریم، به بقیه هم تعارف می کنیم.
- نه، یه کلمه ای بگو که محبت شما رو به من نشون بده.
می خوای برم نون بگیرم؟ می خوای برم نفت بگیرم؟ آب بیارم؟
- نه نه ... قبل از اینکه بگیم این شیرینی رو به من بده، می تونیم یه کلمه قبلش بذاریم. بگیم:" عزیزم، ممکنه شیرینی رو به من بدی؟"
بله بفرما. بفرما. من خودم باید زودتر می فهمیدم شیرینی می خوای، بهت می گفتم. بفرمایین. بفرمایینasnaasnaasnaasnaasnaasna



آقای مجری: همه بچه ها مسئولیت دارن به بزرگترها کمک کنن.
مسئولیت چیه کلاه قرمزی؟

کلاه قرمزی: محسولیت؟ اینه که از محسولیت شروع میشه، آخرش بدبختیه.
اول می گی محسولیت. می گم مثلا چی؟ می گی دفتر مدادتو جمع کن. می گم چشم.
بعد می گی محسولیت، کیفتم درست کن. بعد اون کشوئه رو برو درست کن.
بعد محسولیت، آخرش بدبختیه. سلط آبو باید کف درست کنی، بری اونجا رو بشوری.
این شد محسولیت که می گی خوفه.asnaasnaasnaasna



.
آقای مجری : من دو ساعته دارم تو رو صدا می زنم . صدامو نشنیدی ؟
پسر عمه زا : چرا شنیدم
آقای مجری : پس چرا نیومدی ؟
پسر عمه زا : اهمیت ندادم
.Tongueasnaasnaasnaasna(ای جان )
فامیل دور : راه رفتـنـی را ، باید رفت ! در بستنی را ، بــــاید بست !
پسر عمه زا : در بستنی رو باید لیسید !




مجری : کجا بودی پسر عمه؟
پسرعمه: رفته بودم کتابخونه که درسامو بخونم دیگه!
مجری: کتابخونه بودی یا استخر؟
پسرعمه: کتابخونه
مجری: پس چرا مایو پاته؟
پسرعمه: آخه میخواستم غرق درس خوندن شم!
مجری: میدونی وقتی دروغ میگی دماغت دراز میشه؟
پسرعمه: فدای سرت،خواستم برم دانشگاه عملش میکنم!
مجری: ینی پینوکیو آخرش آدم شد تو نشدی!
پسرعمه: اون یه فرشته مهربون پیشش بود انگیزه داشت، من بدبخت دارم با گاو و گوسفند زندگی میکنم، همینی که هستم هم از سرتون زیاده!
.asnaasnaasnaasnaasna




پسرعمه: نه!
مجری: میدونی بچه ی آقای اکبری بیست شده؟
پسرعمه: میدونی آقای اکبری واس بچه ش پلی استیشن خریده؟
مجری: چه ربطی داره!؟
پسرعمه: هروقت شما عین آقای اکبری شدی منم عین بچه ش میشم!
مجری: خب من اونقدر پول ندارم!
پسرعمه: منم اونقدر مخ ندارم!
مجری: ینی من اگه واس تو پلی استیشن بخرم درس میخونی!؟
پسرعمه: آدم وقتی پلی استیشن داره مگه خله بشینه درس بخونه!؟
مجری: بچه ی آقای اکبری که هم پلی استیشن داره هم درس میخونه!
پسرعمه: آها…حالا فهمیدی این بچه خله!؟ پس انقدر سرکوفتشو به من نزن!
.asnaasnaasnaasnaasna
.
پسرعمه: آقای مجری واسم دوچرخه میخری؟
مجری: اگه تو خونه شیطونی نکنی،به حرف من گوش کنی،زیاد با کامپیوتر بازی نکنی،روزی 3بار مسواک بزنی،معدلت هم بیست شه واست دوچرخه میخرم
پسرعمه: خسته نباشی! میخوای تحریمهارو هم وردارم؟!! این کارارو تو هر خونواده دیگه ای بکنم واسم آپولو 11 میخرن!



پسرعمه: میخوام کنکور بدم برم دانشگاه…
مجری: بچه من بهت میگم برو دوتا دونه نون بگیر اول 45بار میگی “ها؟” بعد از نیم ساعت میری نونوا رو واس من میاری…چجوری میخوای کنکور بدی؟
فامیل: بله،کار هر خر نیست خرمن کوفتن…
جیگر: جیگرم! جیگرم! جیگرم!
فامیل: راس میگه،مملکتی که دانشجوش تو باشی خراش هم جیگرن!
مجری: حالا واس چی میخوای بری دانشگاه؟
پسرعمه: میخوام برم اونجا عاشق شم!
مجری: مگه دانشگاه جای عاشق شدنه؟
پسرعمه: نه پس جا درس خوندنه!؟asnaasnaasnaasnaasnaasna
سه جمله آخر کوروش :


تابوتم را پزشکان حمل کنندتا همه بدانند هیچ طبیبی نمیتواند جلومرگ را بگیرد .

تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید تا مردم بدانند مال نتوانست نجاتم دهد.

دست هایم را از تابوت بیرون بگذارید تا بدانند که باید با دست
خالی رفت.

« بیهوده متاز که مقصد خاک است »
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
دستت طلا الی..asnaasnaشبموساختیasnaasna
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
دمت گرم خيلى باحال بود
امضای خدا پای تمام آرزوهایتان....
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
عاااالی بودنasna
عاشق همه شخصیاتشم
خدا رحمت کنه دنیای عزیز رو همAngel
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
قشنگ و باحال بود.asna
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
خیلیی خوب بود خیلی دیالوگاشون باحاله
و خدایی که در این نزدیکیست..!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  سوال و جواب های خنده دار ثبت نام یارانه Mahda 1 323 ۱۷-۱۱-۱، ۱۲:۰۲ ق.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
  طنز؛ تفاوت عید‌های قدیم و جدید صنم بانو 1 204 ۱۶-۱۱-۱، ۰۱:۰۹ ب.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
Big Grin جوک های خنده دار صنم بانو 29 1,976 ۲۳-۰۸-۰، ۰۶:۰۰ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
10 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
زینب سلطان (۲۴-۰۶-۹۶, ۰۱:۳۴ ق.ظ)، elena.r (۱۲-۰۶-۹۶, ۱۱:۴۴ ق.ظ)، صنم بانو (۱۱-۰۵-۹۶, ۰۵:۵۲ ب.ظ)، عسل6 (۱۲-۰۵-۹۶, ۰۲:۱۲ ب.ظ)، دخترشب (۲۴-۰۶-۹۶, ۰۱:۳۶ ق.ظ)، d.ali (۱۱-۱۱-۹۶, ۰۹:۳۵ ب.ظ)، ایانا (۱۱-۰۵-۹۶, ۰۹:۲۳ ب.ظ)، دختربهار (۱۱-۰۵-۹۶, ۰۴:۴۷ ب.ظ)، •Vida• (۱۳-۰۳-۹۶, ۰۴:۴۳ ب.ظ)، taranomi (۲۴-۰۶-۹۶, ۰۸:۵۴ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان