امتیاز موضوع:
  • 3 رای - 4.67 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
☻ داستان با سه کلمه ! ☻
#81
به به چه روز خوبی هست امروز من میخوام کولاک کنم خمیازه ای کشیدم و پتو رو از روم کنار زدم یهوصدایی با عصبانیت گفت : هوی چه خبرته ؟؟
فکر کنم بازم اومدن......دو دستی کوبیدم تو سر خودم ......وای خدا بد بخت شدم
اینا چرا اینطورین ؟!
صدای عصبانی امیر منو از افکارم خارج کرد
-با توام غوغا ، پاشو لنگ ظهره
با عصبانیت زل زدم به چشمای عسلیش و گفتم :
-به تو چه منو با این اسم صدا نکن
پوزخندی زد و با لحن مسخره گفت:
-چشم امر دیگه ای
با پرویی گفتم : ناهار امروز با تو
پوفی کرد و آروم زیر لب گفت : به همین خیال باش
-اتفاقا تو همین خیالم
با خنده گفت : دختر تو چه پرویی ، خودتو تو آینه نگاه کردی
-آره و به این نتیجه رسیدم که خیلی خوشگلم
- گفت:هه فکر کردی عمرا
در باز شد وچشمم خورد به آناهید که سانتال مانتال آماده ى بيرون رفتن ـه
وارد اتاق شد.....پیچ و تابی به گردن ش داد
به صورت قهر سرمو برگردوندم
خدا میدونه چقدر از دستش عصبانی بودم از اینکه چغلی منو پیش امیر بیشور کرده بود .
امیر یه نگاهی به من کرد و یه نگاهی به آناهید
که با ناز و عشوه به سمت امیر میرفت ولی پاش گیر کرد به آچار فرانسه و افتاد زمین و داد زد:
این چی بود؟؟؟آچار فرانسه این وسط چیکار می کنه؟؟؟؟
منم از فرصت استفاده کردم سریع گفتم:
برای اینکه تو رو بزنه زمین اونجا بوده باهوش!
امیر در حالیکه خندشو کنترل میکرد گفت : اینم جزای کارت
آناهید که چاقو میزدی خونش در نمی اومد از جاش بلند شد و
همینطور که به سمت در میرفت گفت :
امیر پاشو بریم،
امیر بی حوصله از جا بلند شد وگفت : من خستم و جایی نمیام
جیغ آناهید رفت رو اعصابم!
-تو غلط میکنی که می خوای با این دختره باشی و منو دک کنی
امیر که حس بدجنسیش گل کرده بود
-گفت من عاشق همین دخترم باید برم خواستگاری اگه خانومی قابل بدونن!
من هم که دهنم باز!!!
این چی داره میگه؟
ـ ببین تو شات اپ!
امیر دست به جیب با خونسردی نگام کرد یعنی دلم میخواست حرکت چهار مرحله المپیک تکواندو رو روش برم دلم خنک بشه (طولانی شد که خواهرم!!)
صدای در باعث شد نگام به بابا بیوفته امیر با دیدن بابا صاف نشست لبخند زورکی ای زد و مودب گفت:سلام آقا محمد خوبین؟بابا یه نگاه به من
کرد و بعدش گفت:
امیر باز خواهرت و نامزدت رو عصبانی کردی؟
امیر لبخند ملیحی زد و اناهید چشم غره ای بهش رفت...وای خدا اینا خیلی باحال بودن یهو از خنده پوکیدم!
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان با سه کلمه (سری جدید ) ثـمین 26 1,241 ۲۳-۱۰-۹۵، ۰۵:۵۰ ب.ظ
آخرین ارسال: ستاره ی احساس
Shocked ☻ داستان با سه کلمه ! ☻ sadaf 171 7,809 ۳۰-۰۸-۹۵، ۱۲:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: AsαNα
  داستان نفر قبل رو ادامه بده (دور دوم) ****Dayan**** 26 1,590 ۰۳-۰۶-۹۵، ۰۲:۴۸ ب.ظ
آخرین ارسال: • Niha •

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
21 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۰۷-۰۹-۹۴, ۱۱:۰۷ ب.ظ)، N!rvana (۰۷-۰۹-۹۴, ۰۴:۵۵ ب.ظ)، .ShahrzaD. (۰۱-۰۵-۹۴, ۱۰:۵۹ ب.ظ)، نويد (۰۶-۰۵-۹۴, ۰۹:۲۰ ب.ظ)، شیرین فرهمندپور (۱۵-۰۸-۹۴, ۱۰:۵۷ ق.ظ)، Ar.chly (۱۰-۰۹-۹۴, ۰۵:۰۲ ب.ظ)، ****Dayan**** (۰۶-۰۹-۹۴, ۱۱:۱۰ ب.ظ)، "MJ" (۱۱-۰۹-۹۴, ۰۳:۳۱ ب.ظ)، heliia (۰۵-۰۵-۹۴, ۰۶:۰۱ ب.ظ)، آشوب (۱۷-۰۵-۹۴, ۰۸:۲۸ ب.ظ)، zeinab.r.1999 (۰۵-۰۵-۹۴, ۰۵:۰۳ ب.ظ)، hannaneh (۰۱-۰۵-۹۴, ۱۱:۳۵ ب.ظ)، MaryaM_sh (۲۵-۰۹-۹۴, ۰۹:۲۴ ب.ظ)، dakhtare-darya (۱۷-۰۵-۹۴, ۰۸:۲۴ ب.ظ)، 2fan2314 (۱۲-۰۹-۹۴, ۰۱:۴۷ ب.ظ)، mania (۰۴-۰۹-۹۴, ۰۶:۰۰ ب.ظ)، fatemeh . R (۲۶-۰۹-۹۴, ۰۷:۵۵ ب.ظ)، barooni (۰۶-۰۹-۹۴, ۰۸:۱۷ ب.ظ)، شقایق سرخ (۰۵-۰۹-۹۴, ۰۴:۳۸ ق.ظ)، نفس2015 (۰۴-۰۹-۹۴, ۱۰:۲۲ ب.ظ)، d.ali (۱۰-۰۸-۹۶, ۱۱:۰۸ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان